محمد حسن کاظمی
به ” خدا ” گفتم : تو را چگونه میتوانم ببینم , ” خدا ” گفت :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو من را نخواهی دید اما کسی را برات گذاشتم که نیمی ازمن است
” مادر “
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو من را نخواهی دید اما کسی را برات گذاشتم که نیمی ازمن است
” مادر “