amir reza
این پیش زخم حمله قزّاقهای تازه مسلمان شیخ فضلالله است،
وز چشمههای اول بازیست،
با من خبر رسیده كه این شیخ،
قصد جان مرا كرده است به هر تقدیر!
و قصد هرچه مجاهد كه با منست و فدایی
amir reza
غروبی سخت دلگیر است،
و من بنشستهام اینجا،
كنار غار پرت و ساكتی،
تنها،
كه می گویند،
روزی روزگاری مَهْبط وحی خدا بودست،
و نام آن حرا بودست.
amir reza
مگر این هرزه هر چیز بمرد،
مگر این گرگ حریص،
مگر این دیو،
چه گویم، این دزد،
گر خدا نیست شما بی همه چیزان را چیست؟
از شما می پرسم،
گر خدا نیست،
بگوییدم كیست؟
مگر این اهرمن دشمن هر چیز شریف،
مگر این كهنه حریف،
مهتر هرچه فرومایه و پست، كهتر بیهمه چیز،
كه تبهكاریاو،
بیكران همچو غم و نفرت ماست،
از شما می پرسم، از شما،
كیست؟ خداست؟
amir reza
بازم نه دیده خفت و نه اندیشه آرمید.
نی زان امیر قافله شب، خبر رسید.
آن بامداد پردگی شب، كه از افق.
سربرزد و به پرده شب گشت ناپدید.
و آن آفتاب دانش و انصاف و مردمی.
در شهر بند فتنه اهریمنی چه دید؟
amir reza
وطنم ای شکوه پا بر جا
در دل التهاب دوران ها
کشور روزهای دشوار و
زخمی سربلند بحران ها
amir reza
من که تسبیح نبودم تو مرا چرخاندی
مشت بر مهره تنهایی من پیچاندی
مهر دستان تو دنبال دعایی می گشت
بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی
ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی
از همین نغمه تاریک مرا ترساندی
بر لبت نام خدا بود خدا شاهد ماست
بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی
دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی
قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود
تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی
جمع کن: رشته ایمان دلم پاره شده است
من که تسبیح نبودم، تو چرا چرخاندی؟
MAN COMPUTERAM
1390/12/14 - 18:57مهسا و شروین و چند تا دیگه از یونی هستن رششتشون زیسته اما الا ن نیستن
1390/12/14 - 18:58مرسی میترا جان
1390/12/14 - 18:59دنبال یکی میگردم که ترم بالایی باشه کسیو داری؟
ترمشونو نمیدونم
1390/12/14 - 19:05میتراجان یه آمار میگیری واسم؟
1390/12/14 - 23:35زحمت میکشی خیلی واجبه.