nahid
در ميان جنگل دور و دراز
هيچ حيوان ديده اي همجنس باز؟
هيچ شيري ديده اي در بيشه زار
جمع شيران را كشد بالاي دار؟
ديده اي هرگز الاغي باربر
مين گذارد كار زير پاي خر؟
هيچ گاوي ديده اي كز اعتياد
داده گاو و گاوداري را به باد؟
nahid
چه تلخ محاكمه مي شوند پاييز و زمستان كه براي جان دادن به درخت ، جان مي دهند و چه نا عادلانه كمي آنطرف تر همه چيز به اسم بهار تمام ميشود. جاودانه باد سايه دوستاني كه شادي را علتند نه شريك، و غم را شريكند نه دليل.
nahid
دوتا آدم برفي ، دوطرف رودخانه عاشق هم ميشن. از عشق هم آب ميشن تا شايد وسط رودخانه بهم برسند . به اونايي كه دوستشون داريم اما ازشون دوريم
nahid
صبر كن سهراب
گفته بودي:
قايقي خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از اين شهر غريب
قايقت جا دارد؟
من هم از همهمه اهل زمين دلگيرم...
nahid
بهترين چيز نگاهي است كه از حادثه عشق تر است.
nahid
و من تو را مرور مي كنم تا خاموشيمان نشاني از فراموشيمان نباشد." روزگارت شاد"
nahid
دانشمندان به يك نتيجه منطقي رسيدن ، بحث كردن از يه جايي به بعد فايده نداره ، بايد فحش داد!!!
nahid
انقلاب كرديم سيلستمان ديني شود ، دينمان سياسي شد،
انقلاب كرديم اقتصادمان انساني شود ، انسانيتمان اقتصادي شد،
انقلاب كرديم خيابان هايمان شريف شود ، شرافتمان خياباني شد،
انقلاب كرديم شاه و شاهزاده نداشته باشيم ، آقا و آقا زاده داريم ،
انقلاب كرديم دردهايمان درمان شود ، درد بي درمان گرفتيم.
روزگاريست شيطان فرياد ميزند: آدم پيدا كنيد سجده خواهم كرد!!!
nahid
امشب باز پستچي پير محلمان نيامد، يا بايد خانمان را عوض كنم يا پستچي را ...
تو كه هر روز برايم نامه مي نويسي...؟ مگر نه؟؟؟
nahid
برگ پاييزي راهي ندارد جز سقوط ، وقتي مي داند درخت، عشق برگ تازه اي را در دل دارد....