nahid
آخرين نگاه مرا قاب كن پشت ديوار نگاهت، بگذار تا كه تنهايي ات جا بخورد و بداند كه دل من با توست در همين يك قدمي....
nahid
كارگر خسته اي با دستهاي پينه بسته اش سكه اي از جليقه كهنه اش در آورد تا صدقه دهد، ناگهان ، جمله اي روي صندوق ديد و منصرف شد( صدقه عمر را زياد مي كند)
nahid
خداوندا!
دنياي آشفته درونم را كه تنها از نگاه تو پيداست، با لالايي مهربان خود آرام كن تا بودن را به زيبايي احساس كنم.
nahid
دلم سفر مي خواد ، نه براي رسيدن به جايي ، فقط بخاطر رفتن....
nahid
در رژه گاه و بي گاه تاريكي
هيچ چيز از تو كم نمي شود اگر
به روشنايي اعتماد كني!
nahid
آدمها مثل كتاب هستند:
بعضي از آدمها جلد زركوب دارند
بعضي از آدمها جلد ضخيم و بعضي نازك
بعضي از آدمها با كاغذ كاهي چاپ ميشن بعضي با كاغذ خارجي
بعضي از آدها ترجمه شده اند
بعضي از آدمها تجديد چاپ ميشوند
بعضي از آدمها فتوكپي آدمهاي ديگرند
بعضي از آْدمها با حروف سياه چاپ مي شوند
بعضي از آدمها صفحات رنگي دارند
بعضي از آدمها تيتر و فهرست دارن
روي پيشوني بعضي از آدمها نوشته اند ، حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است
بعضي از آدما قيمت روي جلد دارند
بعضي از آدما با چند درصد تخفيف به فروش مي رسند
بعضي از آدما بعد از فروش پس گرفته نمي شوند
بعضي از آدما رو بايد جلد گرفت
بعضي از آدما رو ميشه توي جيب گذاشت
بعضي از آدما نمايشنامه اند و در چند پرده نوشته مي شوند
بعضي از آدمها فقط جدول و سرگرمي دارند
بعضي از آدمها معلومات عمومي هستند
بعضي از آدمها مخصوص نوجوانان نوشته مي شوند و بعضي مخصوص بزرگسالان
بعضي از آدمها خط خوردگي دارند
بعضي را بايد چند بار خواند تا معني آنها را فهميد
و بعضي از آدمها را بايد نخوانده دور انداخت....