elahe
در تب عشق
طرف توی دریا داشته غرق میشده، بلند بلند فریاد میزده: كمک، کمک، من شنا بلد نیستم.. حیف نون هم با زن و بچش داشته از اونجا رد میشده، میگه: واقعا که! می بینید بچه ها؟ من تا الان هرچی داشتم خرج شماها کردم و پولی برام نموند که برم کلاس شنا ثبت نام کنم و شنا یاد بگیرم.. اما تا حالا شده که یک بار، حتی یک بار لب به گله باز کنم و پیش عالم و آدم داد بزنم که من شنا بلد نیستم؟ مرد باید یه کم تودار باشه