payam65
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم بگریم، گفتند دروغ است.وقتی خواستم بخندم، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
آخرین ویرایش توسط
payam65 در [1391/01/10 - 13:28]
payam65
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
payam65
عشق یعنی اینکه وقتی میخوای برسونیش، رادیو رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک تره!
payam65
در خواب ناز بودم شبی
دیدیم کسی در می زند
در را گشودم روی او
دیدم غم است در میزند
ای دوستان بی وفا
از غم بیاموزید وفا
غم با آن همه بیگانگی
هر شب به من سر می زند
payam65
اگر دبیر ریاضی بودم ثابت میکردم که چگونه شعاع نگاهت از مرکز قلبم می گذرد
اگر دبیر شیمی بودم نام تو را در قلبم پخش می کردم تا محلول با محبت شود
اگر دبیر دینی بودم می دانستم که بعد از خدا تو را می پرستم
اگر دبیر جغرافی بودم می دانستم که خوش آب و هوا ترین منطقه آغوش گرم تو است و اگر دبیر
زبان بودم
با زبان بی زبانی می گفتم
عاشقتم