گفتم: خدايا سوالي دارم گفت: بپرس...... ...... گفتم: چرا هر موقع من شادم، همه با من ميخندن، ولي وقتي غمگينم كسي با من نميگريد ؟ گفت: خنده را براي جمع آوري دوست و غم را براي انتخاب بهترين دوست آفريدم. ----------------------------------------- Like یادتون نره.

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+66

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 47159
saman
1970 پست
مرد - مجرد
1371-03-25
حالت من: عصبانی
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران - تهران
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
کامپیوتر-نرم افزار-در حال گذراندن دوره(MCITP)
فلسفه و آهنگهای غمگین و رانندگی حرفه ای و ریس تو خیابون و...
k750i
ندارم
177 - 75
mstech.ir
noblem2011@yahoo.com
09367586304

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(161 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(20 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

saman
saman

کویر تشنۀ باران است


«حمید» تشنۀ خوبی


به من محبت کن!


که ابرِ رحمت اگر در کویر می بارید


به جای خارِ بیابان بنفشه می رویید


و بوی پونۀ وحشی به دشت بر می خاست


چرا هراس، چرا شک؟


بیا که من بی تو


درخت خشکِ کویرم که برگ و بارم نیست


امید بارشِ بارانِ نو بهارم نیست.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 10:14
+1
saman
saman

از درون بیشه های شب


صدای چیزی می آید که راه می رود


روی برگ های ریخته.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 10:13
+1
saman
saman

دیدن تو...


همان آب سردی ست که


آتش غم هایم را خاکستر می کند.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 10:12
+1
saman
saman

این روزها


بیشتر از همیشه


شعر می خوانم


باید مطمئن شوم


قبل از من


تو را


نسروده باشند.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 10:11
+1
saman
saman
درون واژۀ این دل

اگرچه در ظاهر جز دو حرف کوچک نیست



هزار حرف و صداست



هزار آه نگفته



هزار راز نهفته



هزار راه نرفته



به ژرفناکی تاریخ



به وسع قدمت اجداد



خروش و ولوله برپاست



چه فکرهای نکرده



چه خواب های ندیده



چه رنگ های پریده



امیدهای بریده



درون واژۀ این دل



همین صراحی کوچک



چو آب در دل شیشه



عیان و ناپیداست.


دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 15:33
+6
saman
saman

شاهنامۀ فردوسی


گورستان ِ


اعراب.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 15:31
+6
saman
saman

یا رب ز کمالِ لطف ، خاصم گردان


واقف به حقایقِ خواصم گردان


از عقلِ ج[!]ار دل افگار شدم


دیوانۀ خود کن و خلاصم گردان

دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 15:28
+5
saman
saman

در تمام حنجره هایی که تو را می خوانند


قناریِ کوچکِ دست آموزی هست


که دفتر نُت های مرا


دوره می کند هر شب.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 15:25
+5
saman
saman

اول به وفا میِ وصالم در داد


چون مست شدم جامِ جفا را سر داد


پر آب دو دیده و پر از آتش دل


خاکِ رهِ او شدم به بادم بر داد

دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 15:24
+5
saman
saman

چه فرقی می کند


من عاشق تو باشم


یا تو عاشق من؟!


چه فرقی می کند


رنگین کمان ...


از کدام سمت آسمان آغاز می شود؟!

دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 15:21
+5