یافتن پست: #آغوش

ساناز
ساناز

خدایا تو را چه کسی در آغوش میگیرد که اینچنین آرامی؟ :(

دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 12:16
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
چه بی پروا دلم آغوش ممنوعه ای را میخواهد که تنها شرعی بودنش را، من میدانم...و تو...ودلم.........................














دیدگاه  •   •   •  1392/06/27 - 23:13
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من! دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/27 - 20:18
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گآهی دِلــَت نــِمی خوآهــَد . . .؛دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .؛ اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!! وَ حآل هــَم کِه . . .؛ گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .؛ زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .؛ وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .؛ بــِنـِشینی وَ فــَقــَط نــِگآه کــُنی . . .!!! گآهی دِلگــیری . . . ؛ شآیــَد اَز خودَت . . .؛ شآیــَد . . !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:59
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی

نیاز داری به یه آغوش بی منت

که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد

که وقتی تو اوج تنهایی هستی

با چشماش بهت بگه :

هستم تا ته تهش! هستی؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:31
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تنت که پـیشِ من باشد و دلـت در آغوشِ دیگـری هزار خطبه ام کـه بخوانند باز هـم هرزگیست...!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:18
saeed
saeed

پشت دیوارر حیاط


تو سکوت خلوت شب


با صدای نم نم بارون


من در آغوش تو


تو در آغوش من


چه لحظه زیبایی بود تورا بوسیدن


اما زمان کوتاه بود


و یک روز در پشت دیوار حیاط تنها به انتظار نشستم


تکیه بر دیوار زدم و گریه کردم


چون تو دیگر در آغوشم نبودی


تا گرمای تو قلب سردم را دوباره زنده کند


ولی یک خاطره زیبا در پشت حیاط یک ویلا بر جای ماند

دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 20:42
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
تقصیر ما نیست نه؟! این قانون قصه هاست یادت نیست قصه‌های مادر بزرگ هم همیشه در پایان کلاغی در به در داشت! اصلا بی خیال قصه، پایان، کلاغ! در آغوشم بگیر بگذار به کودکی‌هایم برگردم..........


دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 19:09
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همین پیش پای شما سنش دو رقمی شدها

بعد استاتوس گذاشته :چه عذابی کشیدم وقتی در آغوش او دیدمت!!!

من سنِ اون بودم عذاب نمی دونستم چیه که!

بادکنک باد می کردم سر بادکنکو می کشیدم

صدای ویژژژژژژژژژ می داد مثه اسب از ذوق شیهه می کشیدم :|


دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 16:01
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



راه که میروی ، عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم ، میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد …
تو فقط برای منی !




دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 14:24
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ