یافتن پست: #اون

`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
بچه ها همه جواب بدين پليززززززززز تواين سايت كي كيوميخواد كبوترهاي عاشق روبشناسيم:دي
93 دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 19:30
+23
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
#بعــــضی دردت اونقـــــدر میشه که با خــــودتم

حرفــ نــــمی زنی !....
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/04/11 - 15:09]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 15:03
+3
saman
saman
دوست عزيزم هروقت تونستي برف رو سياه کني ، کلاغ را سفيد ، هروقت تونستي آتش را ببوسي ، در آب نفس عميق بکشي ، هروقت تونستي اشک سنگ رو ببيني ، شاديه غم را ببيني ، اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 14:22
+4
roya
roya
در CARLO
دختره متولد ۸۲ نوشته :

“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …”

اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 13:25
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عجب رسمیه...رسم زمونه...قصه ی برگو...باد خزونه
میرن آدما...از اونا فقط...خاطره هاشون به جا میمونه{-59-}{-60-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:35
+1
saman
saman
در CARLO
اون وقتـها که بــچـه بودیـم خــوب یـادتـه بـازیـهایی که با هم میکردیـم خوب یـادتـه
آن روزهامن بودم وتو،یه دوستی بچگونه شب و روز را به هم گذر کردیم خوب یادته
آره،عـزیزم روزهـام می گـذشت به یـادت تا که دوستیهامون رسید به عشق،یادتـه
ولی افسوس نبـود جـرات ابـراز عـشقـم نمی دونم شاید گریه و خنده هایم رایادته
کردم هـرآن کاری که برمـی آمد ز دستم به گمانم به نشانه ابرازعطش عشقم،یادته
گذشـت آن روزهـای خـوب یا بد شایـدم من که تابه ابد به یادمه،تو هم احتمالا یادته
نشـسته بـودم کـنـج خـانه،ویران وحیران مـادرم کـشیـد دسـتی برسـرم،گـفـت یادتـه
گفتمش مادرچه رابایدبه یادداشته باشم گـفـت:.............،دخـتـر هـمـسایه را یـادتـه
نبودی در آن لحظه، بنگری حال و روزم را ولـی احـتمالا قلـب و دل نـازکم را خوب یادته
آره، مادرم گـفت تـو رفـتی در پی زندگی من ماندم و یک عمر احساس مردگی،یادتـه
نمی دونم چگونه عمرم را بعدتو بسر کنم بگـو بـر من راه حـلی،ای بی وفـا،اگر دریـادته
نمیدونم شعرم منظورم را میرسونه یانه.ولی امیدوارم درکم کنید.شعر ساده و خودمونیه ولی از
ته قلبم دراومده.
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/11 - 12:20]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:20
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در SMS
کاش مخابراتیه روز صبح بهت اس ام اس میداد:
مشترک گرامی شما قبلا در طول روز
فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب زمستون بود فکر کنم
اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین
ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد
حالا مشترک گرامیچی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
تو هم اس ام اس بدی بگی:بیخیال رفیق
این روزا هم میگذره.....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تن تو ظهر تابستونو بیادم میاره
رنگ چشمهای تو بارونو بیادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو بیادم میاره

من نیازم (نمازم)تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه

تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:02
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصه اش قد یک دنیا میشه
میره یک گوشه پنهون میشینه
اونجا رو مثل یه زندون میبینه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر میزنه
غم میاد یواش یواش خونه دل در میزنه
یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:45
+2
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
اشك ریختیم چه مغرورانه كردیم

چه مغرورانه كردیم چه مغرورانه از هم

بود و

هدیه شیطان را به هم كردیم

هدیه خداوند را از هم كردیم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:22
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ