یافتن پست: #بابا

محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
سر صبح داشتم نرمش میکردم بابام پرسید داری نرمش میکنی. پـَـ نـَـ پـَـ قر تو کمرم فراوونه نمیدونم کجا بریزم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 22:54
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
به بارومیگی افتابه داری؟میگه براخونه می خوای؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ براقالب کیک جشن تولد بابام می خوام،اخه سنتی دوست داره.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 22:54
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
بابای رفیقم مرده؟؟؟؟؟ بعد زنش میگه میخواین خاکش کنین؟؟رفیقم گفت: پـَـ نـَـ پـَـ میخوامیم باراندازش کنیم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 22:52
تنها
تنها
یکی تعریف می کرد که -------------------------- سرکلاس آسیب شناسی روانی استادهربیماریه روانی ای رو که توضیح میداد من یاد یکی ازاعضای فامیل میفتادم !!{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
3 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 21:40
+5
ronak
ronak
الهی تا بحال به باباتو مشکوک شدین
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 11:46
+3
ronak
ronak
گاهی وقتا دلم میخواد مثل جودی ابوت باشم! پر انرژی ... با خنده هایی که از ته دلن ... گریه هایی که با دلیلن ... با اون شخصیتی که جلوی هیشکی نمیشکنه ... و یه بابا لنگ دراز که واسش بنویسم .....!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 11:40
+2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
دلنوشته دختران مجرد: از کلاس اول خواندیم آن مرد آمد.آن مرد با اسب آمد. ما که ترشیدیم مرتیکه با خر هم نیامد و باز هم بابا نان داد!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 01:54
+3
ebrahim
ebrahim
مامانم : پسرمون شام نخورد .. خاک به سرم .. حتمأ معتاد شده ..!
بابام : نه بابا حتماً بیرون یه چیزی با اون دخترا کوفت کرده ...
و هیچکس ندانست من هیچوقت كوكو سبزي دوست نداشتم :| !!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 01:17
+3
mina_z
mina_z
معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم. شاگرد: الف � ب � پ � ت � ث � چهار � پنج � شش � هفت... معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم. شاگرد: ا � بي � سي � چهل � پنجاه � شصت � هفتاد... معلم: الفباي يوناني رو بگو ببينم. شاگرد: آلفا � بتا � ستا � چهارتا � پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج � پنج � شش � هفت...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 00:13
+7
amir ali
amir ali
حرف دل دختران:اول دبستان خواندیم آن مرد با اسب آمدءسالها گذشتءماترشیدیم و آن نامرد حتی با خر هم نیامد ودر آخرباز هم بابا نان داد.‏ ‏
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 22:06
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ