یافتن پست: #بخند

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زندگی من توی کلاه هیچ شعبده بازی غیب نشد...

زندگی من تو آغوش هیچ کسی جا نموند....


زندگی من قایم شده است!


پشت تمام دلهره ها..


پشت تمام نبودها....


پشت تمام اشک هایی که سیل شدند بر گونه ام...


پشت تمام لبخندهایی که دلیلشان تایید چشم دیگران بود...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﻭﻟﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﻭﺝ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ..
واسه من که اینجوریه ....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 21:44
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نمی خواستم کسی را دوست داشته باشم
بیهوده دیوانه اش شوم

و دلم بشکند ...
اما تو ؛

تو را نمیدانم
نمیدانم چگونه آمدی

اما آمدی

دلم را به تسخیرت در آوردی
و مرا دیوانه ات کردی

چه مهربانانه لبخندی بر لبانم گذاشتی

و با خنده هایت مرا به پرواز در آوردی
و این را میدانم

تو را از ته دل دوست میدارم ..





دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 19:37
+4
binam
binam
زندگی تعداد نفسها نیست!

زندگی تعداد لبخندهای

کسانیست

که دوستشان داریم






دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:53
+5
binam
binam







دو فنجان قهوه ریخته ام


کنار سینی گل رُزی برای تو


روی صندلی میز کارت نشسته ای با چشمانی خسته


با دیدن گل ، نگاهت رنگ محبت میگیرد


و من کنار تو می نشینم و از دلم حرف ها میزنم


لبخندت خسته است اما همین برایم کافیست


که تو به من گوش میدهی


با نگاهت درکم میکنی


و با لبخندت به من محبت میکنی


نمیدانی چه لذتی دارد همین که فقط تو را نگاه کنم


با زبان نه


با نگاه نه


با تمام وجودم بهت اثبات میکنم که چقدر دوستت دارم


فنجان قهوه را بر میدارم و جرعه ای می نوشم


از تلخی قهوه پلکی بهم میزنم


هیف که رویای شیرینم به تلخی حقیقت و به پلک زدنی تمام شد


تا کی باید شیرینی رویای من با تلخی حقیقت درآمیخته باشد


من که چیزی نمیفهمم از این تنهایی های خشک شده بر نگاه هایم


خدایا من منتظر نشانه هستم


هنوز هم پای قول هایم ایستاده ایم


.


.


.


.


بی نام

دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:10
+3
hamed noori
hamed noori
شیـر و رفقـاش نشسته بودن و خوش میگذروندن.....

بین صحبت شیره نگاهی به ساعتش میندازه و میگه:

"آُه! اُه! ساعت 11 شده! باید برم! خانم خونه منتظره!"
گاوه پوزخندی میزنه و میگه: "زن ذلیلو نیگا ! ادعاتم میشه سلطان جنگلی!"...
شیر لبخند تلخی میزنه و میگه:

"توی خونه یه شیـــر منتظرمه ! نه یـه گاوی مثـل تــو !!!!"
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 12:17
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مَرد باید یهو عشقش رو صدا کنه ...

تا برگشت، لباشو آروم بوس کنه....

بعد که دید عشقش شُـکه شده ،

بخنده و بگه : دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:50
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلم آرامش دریایی میخواهد
که در پس تلاطم مووووجهایش
صدای عشق نوازشگر لحظه هایم باشد...
دلم توووووو میخواهد
با لبخند یاسی ات....
که به یکباره مست میکند
تمام مرا...
عشق های افراطی بلوغ،
عزیزم های کلیشه ای،
وابستگی های کودکانه
نمیخواهم...
دلم توووویی میخواهد که سکوتم را معنی کند....





دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:38
+6
بهناز جوجو
بهناز جوجو

با خدا باید بنشینیم دو تایی دور میزی ترجیحا گرد. . . متقاعدش کنم که تنهایی چقدر درد بزرگی ست تا لبخند بزرگی شاید بر صورتِ گرد ِ زمین نقاشی کند. . .

دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 15:49
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
زخم ها هميشه خونريزي نمي كنند زخم ها هميشه ورم،چرك،عفونت نمي كنند گاهي مي شود كه يك زخم شكل يك لبخند تا هميشه...............


دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 19:56
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ