یافتن پست: #بخند

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
..آی آدم ها!
شما را به کیش مهر می خوانم،
به کیش یک لبخند،
به کیش نگاه بی پیرایه کودکان،
به کیش زن و زیبایی و زمین،
به کیش زندگی،
ایمان بیاورید به پرتو گرم و روشن خورشید!
ایمان بیاورید به میل سبز گیاه برای روییدن!
ایمان بیاورید به شوق ساقهء شکستهء علف برای بقا!
ایمان بیاورید به کرمی که در پیله می بالد، پروانه می شود ،
می رود و خاطره سبک بالهایش را بر جا می گذارد!
ایمان بیاورید به گل واشده قاصدک!
ایمان بیاورید به ایمان!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 00:23
+3
saman
saman
در CARLO
سلامتی اون ادمینی که اشک تو چشماش بود و اومد که از غمش بگه ولی...



.
.
.
.
.



به عشق رفقای مجازیش جوک گفت ، تا دوستاش یه لبخند قشنگ بزنن...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:59
+5
saqar
saqar
در CARLO
اون دخترايي كه وقتي يه روز نميبينيشون اعصاب واست نميمونه !

اون دخترايي كه شب پشت تلفن دوتايي خوابتون ميبره!

اون دخترايي كه باهاشون ميري شمال و ديگه دلت نميخواد برگردي!

اونايي كه بهت زنگ ميزنن قـــــــــــــند تو دلت آب ميشه!

همونايي كه وقتي كنارت نشستن بهت اس ام اس ميدن دوست دارم !

اونايي كه قربون صدقه مي رن دلت ضعف مي ره !

همونايي كه وقتي از دور مي بي[!] قند تو دلشون آب مي شه

و يه لبخند مياد گوشه لبشون !

اين دخترا اصلا به دنيا نيومدن تا حالا D;

هيچ گونه اي از اين آدما مشاهده نشده كه بخواد منقرض هم شده باشه

گفتم كه در جريان باشيد داداشاي گلم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 16:37
+7
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
پــــیــری مــــی گــفــت:

اگـــر می خواهــی جوان بمانی درد و دل های خودت را به کســی بگو

کــه دوستش داری و دوستت دارد

خندیدم و گفتم پــس چرا تو جوان نمانده ای

لبخند تلخی زد و گـفـت:دوستش داشتم دوستم نداشت
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 16:14
+6
sara
sara
وقتی واژه هایم ته می کشند
زبان چشم هایم کافی ست
در فنجان زمان
کمی سکوت حل میکنم
کمی من
کمی تو
نسیم
باران
بوسه
عشق
لبخند
عصاره ی آرامش
نوش جانمان .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 10:10
+4
Ashkan ZEON
Ashkan ZEON
یکی به این مونالیزا بگه اگه چیزی هست بگه ما هم بخندیم..
والا بغرعان..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 23:19
+5
saman
saman
در CARLO
پروردگارا به من بياموز دوست بدارم کساني راکه دوستم
ندارند ..عشق بورزم به کساني که عاشقم
نيستند...بگريم براي کساني که هرگز غمم را نخوردند...به من بياموز لبخند بزنم به
کساني که هرگز تبسمي به صورتم ننواختند... محبت کنم به کساني که محبتي
درحقم نکردند
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 12:45
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت
و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش
ننگریستم و آوایش را نشنیدم.
چقدر دوست می داشتم بر موجی که مرا
به سوی او می خواند بنشینم، اما از خوف
آتش قهر و چاه ویل باز می گریختم.
هزاران سال گذشت و من خسته و
فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی
یا کسی که نمی شناختم اما حضورش را
و نیاز به وجودش را حس می کردم .
دیگر تحمل نداشتم.
پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم و
گریستم. نمی دانستم چرا؟
قطره اشکی از چشمانم جاری شد و در
پیش پایم به زمین نشست. به خدا نگاهی
کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب
داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم
و دردم را بگویم، می دانست.
و خدا با لبخند چنین گفت : این زن است :
وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او
داروی درد توست.
بدون او تو غیرکاملی.
مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را
بشکنی که او بسیار شکننده است.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 02:01
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم.
نمی بینی که در بطن وجودش موجودی را
می پرورد؟
من آیات جمالم را در وجود او به نمایش
درآورده ام.
پس اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی
مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن،
گیسوانش را نظر میانداز و حرمت حریم
صوتش را حفظ کن تا خودم تو را مهیای این
دیدار کنم."
من اشکریزان و حیران خدا را نگریستم.
پرسیدم: "پس چرا مرا به آتش قهر و چاه
ویل تهدید کردی؟"
خدا گفت: "من؟!!!!"
فریاد زدم: "شیخ آن حرف ها را زد و تو
سکوت کردی. اگر راضی به گفته هایش
نبودی چرا حرفی نزدی؟"
خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی
گفت: "من سکوت نکردم، اما تو ترجیح
دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای
مرا."
و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان
حرفهای پیشینش را تکرار میکند
و خدا زن را آفرید و بهشت را
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 01:57
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
در قــــلبی که شاد می کنی در لبخندی که به لــب می نشانی خـــدا با من است خـــدا با توست خـــدایمان را آشکار کنیم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 18:49
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ