saman
با کدوم رنگ سیاهی میشه تو عزات سهیم شد
با کدوم حرف تسلی میشه باز مثل قديم شد
با کدوم گريه زاري ميشه از ياد تو رد شد
با چه درسي ميشه بي تو زنده بودن رو بلد شد
باورم نميشه نيستي
باورم نميشه رفتي
اما باور كن هميشه
توي قلب من نشستي
توكه نيستي خاليه جات توي هر لحظه و هرجا
از تو عكس وخاطراتت مونده يادگاري اينجا
كاش ميشد يه بار ديگه ببينم تو رو كنارم
تا بتونم بدي هامو از دلت بيرون بيارم
كلي حرفاي نگفته مونده پشت بغض چشمام
ديگه گريه چاره ساز نيست بي تو دنيارو نميخوام
باورم نميشه نيستي
باورم نميشه رفتي
اما باور كن هميشه
توي قلب من نشستي...
♥ نگار ♥
این همه گفتم و شنیدید از مزخرف بودن این قاب شیشه ای ِ مجازی ...
خوبی نیز دارد این دنیا !
خوبی اش خود تویی ... تویی که میشنوی
درک میکنی ... گاهاً بغـ ـ ـض میکنی
قبل از این دنیا هم می نوشتم
مخاطب هم داشت !
اَمــــــــّـــــــــا
دلگرمی نداشت !
چون تنها خودم و خودم و خودم میخواندم
می نوشتم ... بغض میکردم
گـــــــــــــآهاً گریه میکردم !
اما بودن تو ... به من رنگ داد
آهای مخاطبم
آهای مخاطبانم
بودنت برایم ارزشمند است
♥ نگار ♥
ﺭﻓﯿﻖ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﻧﮑﻦ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ//ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺳﮕﯽ
ﻓﻘﻂ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ
ﺩﻓﺘﺮ ﺷﻌﺮﺗﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺩﺭﺩ // ﺑﯿﺎ ﺑﺒﺮﻣﺖ ﺑﻪ
ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺟﻨﺠﺎﻟﯿﻪ ﻣﻦ
ﺭﻓﯿﻘﺎﻣﻮﻥ ﺑﺮﻕ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪﻧﻮ ﮐﻮﺭ ﺷﺪﻥ // ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺍﺯ
ﺧﻮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻌﻮ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﻢ
ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻤﻮ ﺑﺮﻡ ﺗﺎ ﺣﺎﻝ ﺑﻐﺾ // ﺧﻮﺩﮐﺎﺭﻣﻮ
ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻣﻮ ﺑﺸﻢ ﺗﻮ ﻭﺍﮊﻩ ﮔﻢ
Mohammad Mahdi
پرسید...
به خاطر كي زنده هستي؟ با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم
"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هيچ كس. پرسيد پس به خاطر چه زنده
هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو" با يك بغض غمگين گفتم به
خاطر هيچ چيز. ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليكه اشك
تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده است.
che bad shod!!!
1392/04/5 - 16:55