یافتن پست: #بغض

بی تــــــــو ترک برداشته ام

و به هر بهانه ای ،

دلم می شکند ،

گاهی گم می شوم پشت پنجره ها

و سکوتم را بغض می کنم

تا نشنوند صدای شکستنم را 

دیدگاه  •   •   •  1393/06/14 - 23:19
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







دلــــــــــــــــــت که شکست،
ســـــــــــــــرت را بگیر بـــــــــــــالا ..!
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.
حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ،...
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…
صبور باش و ساکت.
بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر . . . .






دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 17:27
+6
yac
yac

بعضی وقتــــــــا مجبوری تو فضــــــــای بغضت بخنــــــــدی


 


دلــــت بگــیــره ولـــی دلــگــیــری نــکــنی...

شــــــــاکی بشی ولی شکایت نکنــــــــی …

خیلی چیــــــــزارو ببینی ولی ندیدش بگیــــــــری …

خیلی هــــــــا دلتو بشکنن و تــــــــو فقط سکــــــــوت کنی...
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/5 - 13:05
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ساعت 01:00 شب وسط کلی لوس بازی های عاشقونه
هزار مدل قربون صدقه های از ته دل یه sms بهش بدی با این مضمون
" aziizam asheghetam "
یک دقیقه بعد. ..
دو دقیقه بعد....
سه دقیقه ....
دقیقه ها پشت هم می گذره و هنو منتظری
بهت بگه" man bishtar "
اخه قبل این که شبا باهاش حرف نزنی خوابت نمیبره
نگران میشی...
بهش زنگ میزنی...
داغون میشی ...
خورد میشی ...
پیرمیشی ...
قلبت به درد میاد ...
دستات به لرزه میوفته....
بغض راه نفستو میگیره ...
اشک توو چشات حلقه میزنه..
فقط با شنیدن این صدا :

" مشترک مورد نظر در حال مکالمه است"!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/29 - 13:01
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
بغض ها را گاهى باید قورت داد ، عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست … گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !


دیدگاه  •   •   •  1393/05/22 - 14:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتی اونی که دیگه بهش زنگ نمیزنیم ، اما اگه بفهمیم خطش خاموشه دق میکنیم
به سلامتی اونی که هنوز دوسش داری ، ولی دیگه مال تو نیست
به سلامتی اس ام اس هایی که ، ویبرشون دنیامونو لرزوند
به سلامتی تمام پیام هایی که نوشتیم ، ولی ارسال نکردیم
به سلامتی مخاطب خاصی که ارزشش رو داره یه عمر تنها باشی، و نذاری کسی جاشو بگیره
به سلامتی اونی که هیچ وقت نمیتونی بهش زنگ بزنی ، ولی دلتم نمیاد شمارشو از توو گوشیت حذف کنی
به سلامتی اونی که اومد تنهاییشو باهام قسمت کنه ، اما اونقدر بخشنده بود که سهمشو گذاشت و رفت
به سلامتی اونی که فکر میکنیم تونستیم فراموشش کنیم ، اما وقتی شب خوابشو میبینیم کل روز رو پَکریم
به سلامتی کسی که به نبودنش عادت کردی ، ولی دلت بودنش رو میخواد
به سلامتی مادری که وقتی توو خونه ناراحتیم و هرچی تلاش میکنیم که چیزی متوجه نشه ، ولی موفق نمیشیم . . . بعد از چند دقیقه میگه از چی ناراحتی؟
به سلامتی مسئول داروخونه که اونم میدونه زخم خورده ایم ، که همیشه مابقی پولمون رو چسب زخم میده
به سلامتی اونی که تا اسم عشقش میاد بی اراده دلش میلرزه و بغضش میگیره از دلتنگی ، ولی به کسی نمیتونه بگه عاشق کیه ، حتی رفیقش
به سلامتی عاشق هایی که دوستی میکنند ، نه هوس
به سلامتی همۀ تنهاها که عشقشون رفته
به سلامتی اونایی که شکست خوردن و تنها شدن ، اما باز تاریخ تولد طرف رمز گوشیشونه
به سلامتی دل ، که وقتی میشکنه دیگه صداش درنمیاد
به سلامتی لب هایی که مدتهاست واقعی نمیخندند
به سلامتی اونایی که خوابشون پریشونه و به جای شب بخیر شنیدن ، آهنگ غمگین گوش میدن و اونقدر گریه میکنند تا خوابشون ببره
به سلامتی تمام لحظات شیرین زندگیمون که تا اومدیم لذتشو ببریم ، یا زود تموم شد یا سریع واسمون تلخش کردم
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/19 - 16:03
+6
سرزنش   %d8%af%d8%b1%d8%af %d9%88 %d8%af%d9%84 %d8%ae%d8%af%d8%a7 %d8%ad%d9%82%db%8c%d9%82%d8%aa %d9%87%d8%a7%db%8c %d8%aa%d9%84%d8%ae %d8%ac%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%aa %da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87 %d9%88 %d9%be%d8%b1%d9%85%d8%b9%d9%86%db%8c %d8%aa%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c
می خـــواهی سرزنشم کنی ؟
کفش هایم را بپوش…
راهم را قدم بزن…
دردهایم را بکِش…
سال هایم را بگذران…
بعد حق داری سرزنشم کنی!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/10 - 14:12
+7
farhad
farhad
 

نبود
پیدا شـد
آشنا شـــد
دوست شـــد
مهر شـــــــــــــد
گرم شــــــــــــــــــد
عشق شــــــــــــــــــــــــد
یار شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تار شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
بد شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
رد شـــــــــــــــــــــــــــــــــــد
سرد شــــــــــــــــــــــــد
غم شــــــــــــــــــــــد
بغض شـــــــــــــد
اشک شـــــــــد
آه شــــــــــد
دور شـــــد
گم شـــــد
تمام شد


1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 18:01
+3
mary jun
mary jun
خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی ب آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو ب خاب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بر دارم
3 دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 16:11
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر : ضعیفـﮧ دلموטּ برات تنگ شده بود " اومدیم زیارتت ڪنیم!
دختر:تو باز گفتے ضعیفـﮧ ؟
پسر:خب منزل بگم چطوره ؟
دختر:وااااے از دست تو !!
پسر:باشـﮧ باشـﮧ ویڪتوریا خوبـﮧ ؟
دختر:اه اصلا باهات قهرم!!
پسر:باشـﮧ بابا " تو عزیز منے خوب شد؟ آشتے؟
دختر:آشتے " راستے گفتے دلت چے شده؟؟
پسر:دلم!؟ آها از دیشب تا حالا یڪم پیچ میده!!
دختر:واقعا ڪـﮧ!
پسر:خب چیـﮧ ؟ نمیگم مریضم اصلا " خوبـﮧ ؟
دختر:لوووووس!!
پسر:اے بابا ضعیفـﮧ اگـﮧ اینبار قهر ڪنے نازڪش ندارے ها!!
دختر:بازم گفت ایـטּ ڪلمه رو. . .!!
پسر:خب تقصیر خودتـﮧ میدونے اونایے رو ڪـﮧ دوست دارم اذیت میڪنم "
هے نقطه ضعف میدے دستم.
دختر:مـטּ از دست تو چیڪار کنم؟؟
پسر:شڪر خدا . . .! دلم پیچ میخورد چوטּ تو تب و تاب ملاقات تو بودم " لیلے قرטּ 21 مـטּ
دختر:چـﮧ دل قشنگے دارے تو چقد بـﮧ سادگے دلت حسودیم میشـﮧ
پسر:صفاے وجودت خانومم.
دختر:میدونے دلم تنگـﮧ براے اوטּ همـﮧ پیاده روے هاموטּ
براے سرڪ ڪشیدטּ تو مغازه ڪتاب فروشے و ورق زدטּ ڪتابها " براے بوے ڪاغذ
براے شونـﮧ بـﮧ شونـﮧ باهات راه رفتنو دیدטּ نگاه حسرت بار بقیـﮧ " آخـﮧ هیچ زنے مردے مثل مـטּ نداره.
پسر:میدونم میدونم منم دلم تنگـﮧ " براے دیدטּ آسموטּ تـــو چشماے تـُـ ،
براے بستنیهاے شاتوتے ڪـﮧ با هم میخوردیم
براے خونـﮧ اے ڪـﮧ توے خیال ساختـﮧ بودیم و مـטּ مردش بودم
دختر: یادتـﮧ همیشـﮧ بـﮧ مـטּ میگفتے خاتوטּ ؟
پسر:آره یادمـﮧ آخـﮧ تو منو یاد دخترهاے ابرو ڪموטּ قجرے مینداختے !!
دختر : ولے مـטּ ڪـﮧ بور بودم
پسر : باشـﮧ فرقے نمیڪنـﮧ .
دختر : آخ چـﮧ روزهایے بود دلم براے دستاے مردونت ڪـﮧ تو دستام گره میخورد تنگ شده مجنون مـטּ.
پسر:. . .
دختر:چت شد؟ چرا چیزے نمیگے ؟
پسر:. . .
دختر:نگاه ڪـטּ ببینم. . .!منو نگاه ڪـטּ .
پسر : . . .
دختر : الهے بمیرم چشات چرا نمناڪ شده ؟ الهے فدات بشم .
پسر : خدا نڪنـﮧ ( هق هق گریـﮧ )
دختر:چرا گریه میکنے؟!
پسر:چرا نڪنم؟ هــــآ ؟
دختر: مـטּ دوست ندارم مرد مـטּ گریـﮧ ڪنـﮧ .. جلوے ایـטּ همـﮧ" آدم بخند دیگـﮧ بخند زود باش
پسر:وقتے دستاتو ڪم دارم چطور بخندم ؟ ڪے اشڪامو ڪنار بزنـﮧ ڪـﮧ گریـﮧ نڪنم؟
دختر: اگـﮧ گریـﮧ ڪنے منم گریـﮧ میڪنما
پسر : باشـﮧ ... باشـﮧ .. تسلیم .. ولے نمیتونم بخندم .
دختر : آفریـטּ حالا بگو ببینم ڪادو ولنتایـטּ چے برام خریدے؟!
پسر : تو ڪـﮧ میدونے مـטּ از ایـטּ لوس بازیا خوشم نمیاد ولے امسال برات ڪادوے خوبے آوردم.
دختر : چے ؟ زود باش آب از لب و لوچه ام آویزوטּ شد
پسر : ....
دختر : بآز دوباره ساڪت شدے؟!
پسر : برات ڪادو ( هق هق گریـﮧ ) یڪ دستـﮧ گل گلایر !
یڪ شیشـﮧ گلاب
یڪ بغض طولانے آوردم
تڪ عروس گورستاטּ
5شنبه ها دیگـﮧ خیابونا بدوטּ تو صفایے نداره .
اینجا ڪنار خونـﮧ ے ابدیت میشینم و فاتحـﮧ میخونم
نـﮧ " اشڪ و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ ودلتنگے و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ و دلتنگے و فاتحـﮧ و خاطرات نـﮧ چنداטּ دور
اما نـﮧه ... خاتوטּ مـטּ و تو خیلے وقتـﮧ ڪـﮧ ...
آرام بخواب بانوے ڪوچ ڪرده ے مـטּ ...
دیگـﮧ نگراטּ قرص هاے نخوردم " لباس هاے اُتو نڪشیدم " صورت پف ڪرده ام از بیخوابیم نباش
نگراטּ خیره شدטּ مردم بـﮧ اشڪهاے مـטּ نباش
بعد از تو دیگه مرد نیستم اگـﮧ بخندم
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 15:33
+3
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ