یافتن پست: #تنهایی

saeed
saeed
من و انتظار و کابوس تنهایی..
من و حس اینکه هر لحظه اینجایی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 23:57
+7
sasan pool
sasan pool
من در اتاقی 20 چند متری زندگی میکنم.در این اتاق پنجره ای دارد رو به زندگی گاهی از پنجره بیرون نگاه می کنم.
پسری در حال دویدن است و به دور دست ها نگاه می کند.در این اتاق آیینده مرده است.دختری دست پسری را گرفته و مشغول راه رفتن هستن.در این اتاق عشق مرده هست.مغازه داری به فکر فروش بیشتر بر اجناس خود چوب حراج زده هست.در این اتاق بر زندگی چوب حراج زده اند.دو همکلاسی با هم می خندن.در این اتاق رفاقت مرده است.کارگری مشغول ساخت سر پناه برای مردم است.در این اتاق کار و تلاش مرده هست.مردی در حال خواندن روز نامه هست.در این اتاق خبری نیست جز تنهایی من.برروی شیشه به انعکاس چهر خود نگاه میکنم فقط تنهایی را میبینم.در این اتاق همه شب شب یلدا ست.روزهایش مثل یک پلک زدن می گذرد.در این اتاق من هستم و تنهایی های من.چند سالی من و تنهایی دو دوست خوب با هم شدیم.شبهای این اتاق تماشایی است جای خیلی ها در این شبها خالی است .من و تنهایی با هم شب را صبح میکنیم.
به راستی این اتاق قبر من است.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 13:54
+1
sasan pool
sasan pool
امروز برای خودم نامه نوشتم
امروز از تنهایی با خودم قرار گذاشتم
رفتم سر قرار
هر چه ایستادم
نبودم
هر روز این ساعت
تنها می مانم تا بیایم.‬
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 13:50
+1
ronak
ronak
او كه آمد جاده روشن بود
انتهای لحظه تنهایی من بود
باز ما بودیم و یك لبخند
با دو تا هد هد كه روی سنگ می خواندند
او كه می رفت جاده تاریك و پر از غم بود
دشت خاموش نگاهم
خیس شبنم بود
باز هم من بودم و آغاز تنهایی
با دو تا هد هد كه روی سنگ
دلتنگ می خواندند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 12:57
+5
ehsan
ehsan
اینجا جایی ست که
وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای
به جای همدردی ، برایت پول خُرد می اندازند ... !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 01:06
+3
امید
امید
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد ...
وسعت تنهایی ام را حس نکرد ...
در میان خنده های تلخ من ...
گریه ی پنهانیم را حس نکرد ...
در هجوم لحظه های بی کسی ...
درد بی کس ماندنم را حس نکرد ...
آن که با آغاز من مأنوس بود ...
لحظه پایانیم را حس نکرد ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 21:48
+6
mehdi
mehdi
دست می سوزد با سیگار
به خودت می آیی
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند
نه دستی که شانه هایت را بگیرد
نه صدای که قشنگ تر از باد باشد
تنهایی یعنی این...!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 17:35
+4
mina_z
mina_z
مدتهاست مجازی میخندیم
مجازی شادیم
مجازی عاشق میشیم
مجازی همدیگه رو دلداری میدیم
اما واقعی تنهاییم
واقعی درد میکشیم
واقعی از عشقهای مجازی لطمه میبینیم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 14:26
+9
-1
امیرحسین
امیرحسین
زندگی رقص واژگان است ، یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 14:13
+8
شاهین
شاهین
سه تا بهترین خوابیدن های دنیا:

1- خوابیدن رو پای مامان وقتی کلی خسته ای

2- خوابیدن رو شونه ی عشقت وقتی کلی تنهایی

3- خوابیدن با چشمای باز وقتی استاد داره درس می ده ...
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 13:52
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ