یافتن پست: #تنها

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چه حاله خوبیه با تو ...همیشه همنفس باشم
منو گم می کنی تا من... تو آغوش تو پیدا شم
تو این احساسو می فهمی...منو تنها نمیذاری
بگو این قصه رویا نیست ...بگو حال منو داری
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:38
+3
saman
saman
در CARLO
در جلسه ی امتحان عشق

.من مانده ام و یک برگ سفید!!!

.یک دنیا حرف ناگفتنی

.و یک بغل تنهایی و دلتنگی..........

.درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!!!

.در این سکوت بغض آلود

.قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی می کند!!

.و برگه ی سفیدم.......

.عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!!!

.عشق تو نوشتن نیست......

.در برگه ام کنار آن قطره...

.یک قلب کوچک می کشم{-41-}

.وقت تمام است!!!!!!

.برگه ها بالا{-22-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:35
+6
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
وقتی را به قصد رفتن بست , نگفتم : ” عزیزم این کار را نکن .”
نگفتم : ” برگرد و یکبار دیگر به من بده …”
وقتی پرسید دارم یا نه رویم را برگرداندم .
حالا او و من تمام چیزهایی را که نگفتم , می شنوم .
نگفتم : ” متآسفم , چون من هم مقصر بودم .”
نگفتم : ” اختلاف ها را کنار بگذاریم , چون تمام آنچه می خواهیم و و است .”
گفتم : ” اگر راهت را انتخاب کرده ای , من آن را نخواهم کرد .”
حالا او رفته و من تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم . او را در اغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم .
نگفتم : ” اگر تو نباشی زندگی ام بی معنی خواهد بود .”
فکر میکردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد .
اما حالا تنها کاری که میکنم گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم .
نگفتم : ” بارانی ات را در آر … درست میکنم و با هم حرف میزنیم .”
نگفتم : ” جاده ی بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست .”
گفتم : “ نگهدار , باشی , خدا به همراهت .”
” او رفت و مرا تنها گذاشت تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:34
+6
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
آری از آمده ام...

چه می دانستم این ور باید برای ، خورد؟!

برای کرد

برای دیده شدن را نشان داد

برای به رسیدن را به کشاند

هم با دلیلش را می پرسم

می گویند: از آمده!

می دهم به برگردم

و دغدغه ام برگرداندن

از دست ها باشد،

تا اینکه این ور باشم و !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 10:53
+4
مهسا
مهسا
همه ی ما ذاتا دریاچه ی ارومیه ایم...!
شور...
تلخ..
تنها...
و رو به نابودی!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 22:11
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
یک دود میکنم
به یاد هایی که از سر و کول بالا رفته اند …
یک نخ به یاد تمام دل هایم …
یک نخ به یاد که همیشه داده ام …
یک نخ به یاد تمام های نریخته …
کمی لطفا
، به اندازه یک دیگر
، به اندازه های کوتاه
یک بیشتر تا این نمانده !:|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 21:27
+5
saman
saman
دیشب در جاده های سکوت در ایستگاه عشق هرچه منتظر ماندم

کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد و من تنها تر از همیشه به خانه برگشتم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:25
+5
roya
roya
در CARLO
تنها فایده ای که زاویه پرتاب تو فیزیک داشت

این بود که تو

Angry birds

تبدیل ب ابر قدرت شدم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:24
+5
saqar
saqar
در CARLO
کسی که طعم تنهایی را می چشد دیگر همه ی ترس ها در او از بین رفته و صاحب تجربه ی بهتر شده است و راه ا ستفاده از این تجربه ها را نیز به دست آورده است پس در هر شری خیری هم است
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:18
+5
saman
saman
هیچکس ویرانی ام را حس نکرد / وسعت تنهایی ام را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من / گریه پنهانیم را حس نکرد

آنکه با آغاز من مانوس بود / لحظه پایانیم را حس نکرد . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:13
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ