یافتن پست: #جوانی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خانه خالی
خانه دلگیر
خانه در بسته بر هجوم جوانی
خانه تاریکی و تصور خورشید
خانه تنهایی و تفأل و تردید
خانه پرده ، کتاب ، گنجه ، تصاویر

آه ، چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت متروک
در دل این خانه های خالی دلگیر
آه ، چه آرام و پر غرور گذر داشت ....
دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 18:53
+2
maryam
maryam
از يك توريست: 
من درایران چیزهای عجیبی دیدم .... 
کسی بوسه ی فرانسوی بلد نیست....!! 
اینجا مثل آلمان پل عشق ندارد......!! 
از رز هلندی هم خبری نیست...... 
اینجا عشق یعنی.... 
به خاطر چشم های دوروبرت..... 
معشوقت را فقط از پشت گوشی بوسیده باشی........!
دوست داشتن یعنی کلاس گذاشتن برای همدیگر...
مهربانی ات را می گذارند به حساب آویزان بودنت ..
من در ایران نتوانستم به کسی بفهمانم دوست داشتن را به حساب چیز دیگری مگذار ...
ایرانیان جوانی نمی کنند پیر مرد و پیرزن های کم سن وسال بسیار دارند...
ایرانیان عشق را با ماشین و لباس خوب انتخاب می کنند نه با نیت خوب !! 
ایران را دوست دارم .....
اما....
اینجا ادم همیشه دلگیر است...!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/13 - 22:54
+5
mary jun
mary jun
بزرگی را گفتند زندگی چند بخش است؟
گفت دو بخش
کودکی و پیری . . !
گفتند پس جوانی چ شد ؟
گفت :
با عاشقی سوخت
با بی وفایی ساخت
با جدایی مرد .
1 دیدگاه  •   •   •  1393/02/8 - 20:49
+5
fereshte
fereshte
نسل من چقدر حرف برای گفتن دارد اما سکوت کرده                           نسل قبلی خوشی هایشان را کردند و خاطراتشان را قاب کردند و به ما که رسید وا رسید                  به ما که رسید پارچه ی مشکی کشیدند روی سرمان ودر مدرسه یادمان دادند خدا را به خاطر جهنم و بهشتی که نیست عبادت کنیم!                     یادمان دادند بهشت رفتن پسر حسین آقای بقال به مو و صدای من بسته است                         یادمان دادند اگر زن عطر به خود بزند مورد لعنت فرشتگان است           چقدر از زن بودنم بدم می آید         چقدر میترسیدم از خدا               برایم ترسناکترین بود در دوران بچگی                          نسل من مچاله شد              مچاله تر از کیهانی که امروز  شیشه را با آن پاک کردم             نسل من گم شده                        دقیقا وسط جهنم از دست رفتیم                             نسل بعد ما هم که با حریم سلطان و مسابقه ی دنس بزرگ میشود                              ما فقط ماندیم و دلی پر                    ما فقط ماندیم و حسی که دیگر جوان نیست             عصا بدست نفسهای آخرش را میکشد!         ما در اوج جوانی پیر شدیم....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/14 - 23:29
+7
fereshte
fereshte
متاسف شدم وقتی مردی مرد!!!      هنگامی ک زنش را در آغوش غریبه روی تخت دید.     متاسف شدم وقتی زنی شوهرش را دوست نداشت اما بچه دار شد...!!     متاسف شدم وقتی پسری معشوقش را بخاطر پول از دست داد...!!  متاسف شدم وقتی مردی ناموسش را به خاطر مواد. به حراج گذاشت...!!   متاسف شدم وقتی جوانی ایمانش را بخاطر پول از دست داد.   متاسف شدم شدم شدم  تا همه چیز برایم دیگر عادی شد.
دیدگاه  •   •   •  1393/01/14 - 16:46
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دقت کردین ما ایرانیا
..
وقتی بچه هستیم میگن بچه ست، نمیفهمه

وقتی نوجوانیم میگن نوجوانه، نمیفهمه

وقتی جوانیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه

وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه

وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه
.
فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن
..
عجب انسان فهمیده ای بود

دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 22:12
+4
محمد
محمد
... در جوانی با پیگیری عواقب اعمالم، خود را فرسودم و مطمئن بودم
که تنها در صورتی از گناه کردن بازخواهم ایستاد که دیگر دست به هیچ کاری نزنم.
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 01:17
+3
محمد
محمد
نفس هایم بی تو ،،
بوی خاکستر سیگار پیرمردی را می دهد ،،
که به جوانی ازدست رفته اش می اندیشد...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/17 - 19:54
+1
roya
roya
نغمه ی من ... 
همچو آوازی نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
دیدگاه  •   •   •  1392/09/12 - 14:40
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چرخه زندگی مرد ها,...در بچگی مادر زلیل ...در نوجوانی دوست دختر زلیل...در جوانی زن زلیل....در میانسالی فرزند زلیل... بعد از مرگ زلیل مرده..
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 12:41
+3
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ