یافتن پست: #حلقه

ronak
ronak
دست هایم را دایره وار دور دلت حلقه می کنم
عزیزکـــ ـم!
مبـــ ـادا فکر کنی "داستان ِ اسارت" است.
این حکایت را به "مراقبت" تعبیرش کن ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/7 - 14:05
+3
mah3a
mah3a
مشـــغول رانندگی تو جاده ام
از فاصله دور پلـــیس واسم دست تکون میده و ابراز ارادت میکنه
خیلی آدمای با محبتی هستــن
چطوری از این فاصله منو شــــناختن
یکیشون جوگیر میشه تا وسط جـــاده میاد
با حرارت خاصی واسم دست تکــون میده
چراغ میزنم وبا حرکت دست به ابرازعلاقه شون جـــواب میدم
دفترچه و خودکار تو دستشه
میخواد ازم امـــضا بگیره ،اما الان وقت ندارم باشه واسه بعـــد
اشک تو چشام حلقه میزنه از این همه احساسات پاک و بی آلایش......................
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 22:51
+1
ronak
ronak
به جوجه تيغی ميگن آرزوت چيه ؟

اشک تو چشماش حلقه می زنه

و ميگه : بغلم می كنی ؟!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 21:30
+7
حمید
حمید
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم :

بزرگ ترین اشتباه ؟!

گفت : عاشق شدن .

گفتم : بزرگ ترین شکست ؟!

گفت : شکست عشق .

گفتم : بزرگترین درد ؟!

گفت : از چشم معشوق افتادن .

گفتم : بزرگترین غصه ؟!

گفت : یک روز چشم های معشوق رو ندیدن .

گفتم : بزرگترین ماتم ؟!

گفت : در عزای معشوق نشستن .

گفتم : قشنگ ترین عشق ؟!

گفت : شیرین و فرهاد .

گفتم : زیبا ترین لحظه ؟!

گفت : در کنار معشوق بودن .

گفتم : بزرگترین رویا ؟!

گفت : به معشوق رسیدن .

پرسیدم : بزرگترین آرزوت ؟!

اشک تو چشماش حلقه زد و با نگاهی سرد گفت : مرگ !{-6-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 01:59
+1
مهسا
مهسا
از فاصله دور پلـــیس واسم دست تکون میده و ابراز ارادت میکنه ! خیلی آدمای با محبتی هستــن ! چطوری از این فاصله منو شــــناختن !؟ یکیشون جوگیر میشه تا وسط جـــاده میاد! با حرارت خاصی واسم دست تکــون میده !!! چراغ میزنم وبا حرکت دست به ابرازعلاقه شون جـــواب میدم ! دفترچه و خودکار تو دستشه ؛ میخواد ازم امـــضا بگیره ، اما الان وقت ندارم باشه واسه بعـــد ! اشک تو چشام حلقه میزنه از این همه احساسات پاک و بی آلایش{-18-}{-5-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 02:13
+5
mehdy
mehdy
می دونی قزوینی ها شب های پنج شنبه برای مردشون چی خیرات می کنن؟

....... چی توز حلقه ای
دیدگاه  •   •   •  1390/11/26 - 11:28
+3
عسل ایرانی
عسل ایرانی
اگر خوبان عالم جمع باشند /
یقینا نزد من ، تو بهترینی /
اگر از خوبترها حلقه سازند /
تو در آن حلقه ، میدانم نگینی .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 13:53
+6
sasan pool
sasan pool
چرا در سیستم تعویض دنده دستی دنده عقب صدای متفاوتی ایجاد مى كند؟
در دیدگاه بخوانید.
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 14:53
+3
sasan pool
sasan pool
شوهر مریم چند ماه بود که در بیمارستان بسترى بود. بیشتر وقت‌ها در کما بود و گاهى چشمانش را باز مى‌کرد و کمى هوشیار مى‌شد. امّا در تمام این مدّت، مریم هر روز در کنار بسترش بود.یک روز که او دوباره هوشیاریش را به دست آورد از مریم خواست که نزدیک‌تر بیاید. مریم صندلیش را به تخت چسباند و گوشش را نزدیک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود. … شوهر مریم که صدایش بسیار ضعیف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى گفت: «تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بوده‌اى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من نشسته بودى. وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانه‌مان را از دست دادیم، باز هم تو پیشم بودى. الان هم که سلامتیم به خطر افتاده باز تو همیشه در کنارم هستى. و مى‌دونى چى می‌خوام بگم؟» مریم در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: «چى مى‌خواى بگى عزیزم؟» شوهر مریم گفت: «فکر مى‌کنم وجود تو براى من بدشانسى میاره!»
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 13:32
+1
رضا
رضا
برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسمهای تو باور کردم به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم تو شدی همسر اغیار و من ازیار و دیار گشتم آواره و ترک سر وهمسر کردم زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی که من از خار وخس بادیه بستر کردم در ودیوار به حال دل من زار گریست هر کجا ناله ناکامی خود سر کر دم در غمت داغ پدر دیدم وچون در یتیم اشکریزان هوس دامن مادر کردم اشک از آویزه گوش تو حکایت می کرد پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی که من این گوش زفریاد وفغان کر کردم ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در دیده را حلقه صفت دوخته به در کردم شهریارا! به جفا کرد چو خاکم پامال آنکه من خاک رهش را به سر افسر کردم.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 10:41

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ