نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
کنار پنجره سیگاری دود میکردم نگاهم به تقویم روی میز افتاد ، دی داره به نیمه میرسه دلم یهو ریخت؛ چقدر زود گذشت امسال توی دستم احساس سوزش کردم. سیگارم به آخر رسیده و من حواسم نبود سیگارو خاموش کردم و دنبال خاطراتم گشتم اما انگار دیگه هیچ خاطره ای ندارم هر چی بوده سیاه و مه آلوده چقدر امید داشتم اوایل امسال ، چه نا امیدم اواخر امسال قلبم تیر میکشه ، ولی سیگار انگار داره بهم میگه بکش بکش تا زودتر تموم شه... یه نخ دیگه روشن میکنم و شب رو نگاه میکنم... بالاتر از سیاهی هم رنگی هست... همین رنگی که من دارم...
این شما واین صندلی داغ امشب !!!!!آتیش بزنید!!! جهت شرکت در صندلی داغ بر روی آیکون صندلی داغ در داشبورد کلیک کنید(هرشب ساعت 10:30 تاریخ 90/10/21 مهمان امشب ♥ مهســــــــــــــــــــــــا ♥)
به چشمای خودت قسم
دیگه بهت نمی رسم
وصال تو خیالیه
وای كه دلم چه حالیه
بازیای عروسكی
آخ كه چه حیف شد كودكی
یه كم برس باز به خودت
می خوام بیام تولدت
اونوقتا اینجوری نبود
راهت به این دوری نبود
حالا كه عاشقت شدم
نیستی دیگه مال خودم
پاییز چه فصل زردیه
عاشقیم چه دردیه
گم شده باز بادبادكم
تو نمی یای به كمكم ؟
می خوام دستاتو بگیرم
تو بمونی من بمیرم
عاشقی ام نوبتیه
آخ كه چه بد عادتیه
من نگرانم واسه تو
قبله ی دیگران نشو
اشكم به این زلالیه
دل تو از من خالیه
تو مه عشق تو گمم
هلاك یه تبسم
تو شدی مال دیگری
چه جور دلت اومد بری
قفلا كه بی كلید شدن
چشا به در سفید شدن
چه امتحان خوبیه
دوریت عجب غروبیه
بارون شدیده نازنین
از تو بعیده نازنین
خاطره رو جا نذاری
باز من و تنها نذاری
اونوقتا مهمونت بودم
دنیا رو مدیونت بودم
اونقتا مجنونم بودی
كلی پریشونم بودی
قصه حالا عوض شده
صحبت یه تولده
قلبت رو دادی به كسی
یه كم واسم دلواپسی
می ترسی كه من بشكنم
پشت سرت حرف بزنم
من منی كه بوسیدمت
تو اون غروب كه دیدمت
تو واسه من ناز می كنی
ناز می كشم باز می كنی ؟
این رسمشه نیلوفرم
من كه ازت نمی گذرم
ستارمون یادت می یاد
دلواپسم خیلی زیاد
فقط تماشا می كنی
بعد عشق و حاشا می كنی
می گی گذشت گذشته ها
چه راحتن فشرته ها
سر به سرم كه نذاری
بگو یه كم دوسم داری ؟
نمی مونی من می مونم
میری یه روزی می دونم
اولا مهربونترن
اونایی كه همسفرن
اشك منم كه جاریه
نگه دار یادگاریه
می سپرمت دست خدا
یه كم دوستم داشتی بیا