یافتن پست: #خانه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خانه ما دیوار ندارد
می توانی بیایی
گاهی سر بزن
نترس گرسنگی ما واگیر ندارد




دیدگاه  •   •   •  1392/07/27 - 20:33
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در تصوراتم
گاهی
خودم را در راه یافتن جایی
که خاطرات در ان جایی ندارد
تجسم میکردم
جایی که نه شکستها ونه دوریها ونه.....
هیچکدام را در ان جایی نیست
مثلا پارادایز
ولی دیروز فرصتی کردم وبه یک خانه سالمندان سری زدم
پرادایزی بود انجا
همه الزایمر داشتند
عجب بهشتی بود
مست مست
ولی
منو نگرنداشتن
گفتند برای اینجا موندن شرایطت جور نیس
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 15:39
+1
MASUD
MASUD
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد
اگر باران بند بیاید از این خانه می روم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 23:46
+5
MASUD
MASUD
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد
اگر باران بند بیاید از این خانه می روم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 23:44
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
███████████████████████████████████████
▬▬▬▬▬▐میگذارم سکوت ...
میان حرفهایمان بدود...
▬▬▬▬▬▐با همان لهجه همیشگی...
نه خانه ...نه هیچ جای دیگر ...امن نیست...
▬▬▬▬▬▐وقتی تو را ندارم...
.
.
.
▬▬▬▬▬▐جز اینکه شعرم را سیلی بزنم وشعورم را خنجر....
کاری نکرده ام !
███████████████████████████████████████
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 21:01
+3
roya
roya


13.jpg


من نمک پرورده ی زخم های از آشنا خورده





آنقدر با خرابی این گریه ساخته ام




که هر کنج این خانه




از دست دیده ام ، دریاست


دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 12:50
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

کسی که بهشت را بر زمین نیافته است


آن را در آسمان نیز نخواهد یافت


خانه ی خدا نزدیک ماست


و تنها اثاث آن ، عشق است

دیدگاه  •   •   •  1392/07/24 - 21:10
+1
.
.رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم . . . .




دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 19:04
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چشمانش رنگین کمانی...
میان دو سنگ زبانش ،
زاینده رود حرف که میزد،
هزاران اصفهان در دهانش اتفاق می افتاد
نصف جهان آغوشش بود و
نصف دیگر....
کاش ماهی خیس تنم
میفهمید
هر چقدر هم که رودخانه باشی...
روزی خشک میشوی!


دیدگاه  •   •   •  1392/07/22 - 21:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر با ناراحتی از دختر پرسید آیا منوفراموش میکنی؟؟

دختر با بغض جواب داد:
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.

چگونه تورو فراموش کنم وقتی اسمت تو پسورد ایمیل منه؟!
چشمان پسر پر از اشک شد
پسرک سریع به خانه برگشت و ایمیل دختر را دزدید و با دوستانش دوست شد

عمه هم نداشت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/22 - 20:00
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ