یافتن پست: #خدا

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺘﻌﻠﻖِ ﺑﻪ ﺁﺩﻡﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺧــﺪﺍ، ﺧـﺪﺍﯼ ﺁﺩﻡﻫﺎﯼ ﺧـﻼﻑﮐﺎﺭ ﻫـﻢ ﻫــﺴﺖ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ،
ﻓﯽﺍﻟﻮﺍﻗﻊ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: (end
ﻟﻄﺎﻓـــﺖ (end ﺑﺨﺸﺶ
(end ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺷﺪﻥ (end ﭼﺸﻢﭘﻮﺷﯽ ﻭ (end ﺭﻓﺎﻗﺖ ﺍﺳﺖ !...


 
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 22:23
+4
saman
saman
خدایــــــــــــــــــا …
به حد کافی خیال بافتم …
و تنم کردم …
یه کم واقعیت شیرین …
لطفا …
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:57
+5
saman
saman

نامی‌ نداشت.نامش‌ تنها انسان‌ بود؛


و تنها دارایی‌اش‌ تنهایی. گفت: تنهایی‌ام‌ را به‌ بهای‌ عشق‌ می‌فروشم. کیست‌ که‌ از من‌ قدری‌ تنهایی‌ بخرد؟
هیچ‌کس‌ پاسخ‌ نداد.گفت: تنهایی‌ام‌ پر از رمز و راز است، رمزهایی‌ از بهشت، رازهایی‌ از خدا.
با من‌ گفت‌و گو کنید تا از حیرت‌ برایتان‌ بگویم… هیچ‌کس‌ با او گفت‌وگو نکرد.و او میان‌ این‌ همه‌ تن، تنها فانوس‌ کوچکش‌ را برداشت‌ و به‌ غارش‌ رفت.
غاری‌ در حوالی‌ دل. می‌دانست‌ آنجا همیشه‌ کسی‌ هست. کسی‌ که‌ تنهایی‌ می‌خرد و عشق‌ می‌بخشد.
او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما فراموشش‌ کردیم‌ و نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ مدت‌ آنجا بود.سیصد سال‌ و نُه‌ سال‌ بر آن‌ افزون؟ یا نه، کمی‌ بیش‌ و کمی‌ کم.
او به‌ غارش‌ رفت‌ و ما نمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ کرد و چه‌ گفت‌ و چه‌ شنید؛ و نمی‌دانیم‌ آیا در غار خوابیده‌ بود یا نه؟
اما از غار که‌ بیرون‌ آمد بیدار بود، آن‌قدر بیدار که‌ خواب‌آلودگی‌ ما برملا شد. چشم‌هایش‌ دو خورشید بود، تابناک‌ و روشن؛ که‌ ظلمت‌ ما را می‌درید.
از غار که‌ بیرون‌ آمد هنوز همان‌ بود با تنی‌ نحیف‌ و رنجور. اما نمی‌دانم‌ سنگینی‌اش‌ را از کجا آورده‌ بود،
که‌ گمان‌ می‌کردیم‌ زمین‌ تاب‌ وقارش‌ را نمی‌آورد و زیر پاهای‌ رنجورش‌ درهم‌ خواهد شکست.از غار که‌ بیرون‌ آمد، باشکوه‌ بود.
شگفت‌ و دشوار و دوست‌ داشتنی. اما دیگر سخن‌ نگفت. انگار لبانش‌ را دوخته‌ بودند، انگار دریا دریا سکوت‌ نوشیده‌ بود.
و این‌ بار ما بودیم‌ که‌ به‌ دنبالش‌ می‌دویدیم‌ برای‌ جرعه‌ای‌ نور، برای‌ قطره‌ای‌ حیرت. و او بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بگوید، می‌بخشید؛ بی‌آن‌ که‌ چیزی‌ بخواهد.
او نامی‌ نداشت، نامش‌ تنها انسان‌ بود و تنها دارایی‌اش، تنهایی

دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بودن باکسی که دوستش نداری و


نبودن باکسی که دوستش داری


هردو رنج است


پس اگر همچون خود نیافتی مثل


خدا


تنها باش
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 16:55
+4
saman
saman

دعای باران چرا ؟؟؟


دعای عشق بخوان…!!!


این روزها دلها تشنه ترند تا زمینها…


خدایـــــــــــــــــا………….


کمی عشـــــــــــــــــق ببار!

(نجیب زاده)

دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 16:17
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در امتداد باران که باشیم

شاید...شاید..

بتوانیم خدا را بهتر حس کنیم!

آخر میگویند باران و امتدادهایش...

یعنی!!؟

نقطه چینه دلت تا خدا .....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 16:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وخداوند بخاطر خوردن یک سیب آدم را به زمین فرستاد




اما نمی دانست که آدم با کشیدن دوسیب به آسمان باز خواهد گشت
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 13:19
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به دوستم اس میدم میگم تولدت مبارک…
میگه مرسی عزیزم تولد تو هم مبارک !
جوونا دارن از دست میرن به خدا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 12:58
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


شعردختر5ساله: مهدکودک لاله،6تاپسل داله، یکى ازاون پسلا، خیلى منودوس داله،سیبیل میبیل نداله،گفته که درمیاله،منم ممه ندالم،خداکنه دلالم! {-33-}


دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 12:08
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


تمام «امن یجیب‌»های دلم را گره زده‌ام به کلماتت و روانه آسمان کرده‌ام... ! من مطمئنم خدا تو را برای دلم نگه می‌دارد...


دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 12:00
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ