یافتن پست: #خسته

payam65
payam65
من ميگم چشات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم چه قدر تو ماهي
تو ميگي اول راهي
من ميگم بمون هميشه
تو ميگي ببين نميشه
من مي گم خيلي غريبم
تو ميگي نده فريبم
من ميگم خوابت رو ديدم
تو ميگي ديگه بريدم
من مي گم هدف وصاله
تو ولي ميگي محاله
من ميگم يه عمره سوختم
تو ميگي قلبم رو دوختم
من ميگم چشمات و وا كن
تو ميگي من و رها كن
من ميگم خيلي ديوونم
تو ميگي آره مي دونم
من ميگم دلم شكسته ست
تو ميگي خوب ميشه خسته ست
من ميگم بشين كنارم
تو ميگي دوستت ندارم
من ميگم بهم نظر كن
تو ولي ميگي سفر كن
من ميگم واسم دعا كن
تو ميگي نذر رضا كن
دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 23:25
payam65
payam65
و حال رفته ای...بغض بدی در گلویم داره آتیشم میزنه...عاقبت ما آنچه خواهان بودیم میشد...میدانم باکسی رفتی و من فقط باید تنها باشم...آری میگویی من در قلب توام اما حالا قلب تو جای دو نفر را دارد؟

گلوم را بغض و گریه حسابی خسته کرده.

آری آغوش من را حس نکردی و رفتی و حتی خواهانه آغوش من بودی و گفتی به دلت مونده یکبار یک روز یکجایی در آغوش من باشی...

ستاره ها امدند بر بامه خانه ام زیر بغل هایم را میگیرند و شبه دستی میشوند و همش اشک هایم را پاک میکنند...آخه عزیزه من پیش خودت نگفتی که من بمیرم؟؟؟

بقدری خفه هستم در گلویم که دارم به عکست مینگرم و اشک را بی صدا بر صورتم میکشم...هوای دلم را بد سوزاندی مهربانم.

حالا تیغ برمیدارم و شروع میکنم:

1.اولی، فقط برای اینکه یادم نره یک روزی عاشقت بودم عزیزم..یک لحظه عکستو بغل میکنم و بارون و حس میکنم از پنجره و حال اشکامو پاک میکنم از دفترم

2.دومی، فقط برای اینکه خیلی دلتنگتم و دوست داشتم بودی تا برات ترانه بخونم

3.سومی، فقط برای اینکه بتونم غصه هامو برایت بخوانم و از شانه های ظریفت آن خسته گی ها را بردارم.

4.چهارم،فقط برای اینکه خیلی دوستت دارم و خو
دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 20:07
+1
محمد
محمد
باز باران با ترانه

گريه هايم بي بهانه

ميخورد بر سقف قلبم

باورت شايد نباشد

خسته است اين قلب تنگم{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 18:44
+5
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
امسالم مثل هر ســــــــال بدون تو تــــــموم شد
امسالم گذشت و باز مثل هر ســــال حـروم شد
امسالم مثل هر ســــال نیــــــومدی تو پیشـــــم
کم کم دارم از دوریت دیگه افســـــــــــرده میشم
خسته شدم از اینکه تنــــــــــــــــــــهایی بشینم
تو کنج اتـــــــــــاقم هی عکســـــــــــــــــاتو ببینم
خسته شدم و می خــــــــوام یــــادم بره هستم
من از هـــــــمه دنیـــــــا دلگیــــــــــرم و خسته م
این عیـــــــد و نمی خـــــــوام، من عیـــدی ندارم
این عیــــــــــــــد واســـــــــــــــــه من روز عــــذابه
عیــــــــــدم مثل هر روز ، هر روز مثل دیــــــــــروز
من حــــــــــــــــــال دلم خیلی خـــــــــــــــــــــرابه
احســـــاس می کنم دارم دق می کنم اینـــــجا
این خـــونه یه زنــــــــــــدونه این خـــونه و هر جا
هر جا که نشـــــــــونی از تو اونجـــــــــــا نباشه
دق مــرگـــ شدم و می خوام این دنیـــــا نباشه
احســــــــاس می کنم دیگه هیچ راهی نـــدارم
من موندم و تنـــــــهاییم با این دل زارم
می ســـوزم و می ســازم من هیچی نمی گم
اما عزیزم عیــــــــــــدو تبریکــ به تو میگم
3 دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 18:11
+6
امید
امید
ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی
آتش به شب تار زدی خسته نباشی
ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی
با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 14:43
+3
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
خدایاخوبی؟
چه خبر؟خسته نشدی؟میخوای من بیام جات یه استراحتی کنی؟
اگه خسته نیستی و همرو میبینی
پس چراااا.........
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 01:04
+2
nahid
nahid
كارگر خسته اي با دستهاي پينه بسته اش سكه اي از جليقه كهنه اش در آورد تا صدقه دهد، ناگهان ، جمله اي روي صندوق ديد و منصرف شد( صدقه عمر را زياد مي كند)
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 00:09
+3
nahid
nahid
به لره ميگن: شما به اون حشره چي ميگيد كه خيلي كوچيكه ، روي گلا ميشينه ، شهد گل مي خوره ، عسل درست مي كنه؟
ميگه : ما بهش ميگيم خسته نباشي حشره!!!{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/8 - 23:59
+2
ali rad
ali rad
به وسعت نديدن نگاهت خسته ام ، چگونه بشكنم ثانيه های سنگين دوريت را.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/8 - 23:24
+1
reza
reza
خسته شدم از آدمایی که می گن:
تو خیلی خوبی ، من لیاقت تو رو ندارم
بی لیاقت های عزیز !
حداقل واسه دلیل رفتنتون یه ریزه خلاقیت به خرج بدین ..
دیدگاه  •   •   •  1391/01/7 - 19:13
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ