یافتن پست: #دست

saman
saman
کجاها را به دنبالت بگردم شهر خالی را…!؟
دلم انگــار باور کــرده آن عشق خیالـی را
نسیمی نیست… ابری نیست… یعنی:نیستی در شهر
تـــــو در شـهری اگــر باران بگیرد این حوالـی را
مرا در حسرت نارنجــــزارانت رهـــا کـــــردی
چراغان کن شبِ این عصــرهای پرتقالی را
دلِ تنگِ مـــرا با دکـمه ی پیــراهنت واکن
رها کن از غم سنـجاق، موهــای شلالی را
اناری از لبِ دیوار باغت ســرخ می خنــدد
بگیر از من بگیر این دستـهای لاابـــالی را
شبی دست از سرم بردار و سر بر شانه ام بگذار
بکش بر سینه این دیوانـه ی حـالی به حـالی را
نسیمی هست… ابری هست… اما نیستی در شهر
دلــم بیهوده مــی گردد خیابان های خالـی را…!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 23:08
+1
saman
saman
قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد
خــواب،در بستـــر چشمان تو دیدن دارد
وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم
دست در دست تو هــر کوچــه دویدن دارد
تاک، ازبوی تَنَت مست، به خود می پیچد
سیب در دامنت احســـــاس رسیدن دارد
بیــخ گوش تو دلاویزترین بـــاغ خــــداست
طعـــم گیلاس از این فاصله چیــــدن دارد
کودکی چشم به در دوخته ام…تنگ غروب
دل مـن شـــــوقِ در آغــــــــوش پریدن دارد
“بوسه” سربسته ترین حرف خدا با لب توست
از لب ســـرخ تــــو این قصـــــه شنیدن دارد…!

(اصغر معاذی)
دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 23:04
+1
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
به بابام میگم بابا این مبل ها دیگه قدیمی شده ۳ساله داریمشون،
بندازیمشون دور یه دست جدید بگیریم ؛

برگشته میگه تو رو هم ۱۸ساله دارم اگه به دور انداختن باشه باید تو رو اول بندازم دور !!<img src="><img src=">
دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 20:14
+4
saman
saman
قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد
خــواب،در بستـــر چشمان تو دیدن دارد
وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم
دست در دست تو هــر کوچــه دویدن دارد
تاک، ازبوی تَنَت مست، به خود می پیچد
سیب در دامنت احســـــاس رسیدن دارد
بیــخ گوش تو دلاویزترین بـــاغ خــــداست
طعـــم گیلاس از این فاصله چیــــدن دارد
کودکی چشم به در دوخته ام…تنگ غروب
دل مـن شـــــوقِ در آغــــــــوش پریدن دارد
“بوسه” سربسته ترین حرف خدا با لب توست
از لب ســـرخ تــــو این قصـــــه شنیدن دارد…!

(اصغر معاذی)

دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 19:44
+4
saeed
saeed
انسان ها عموما دو دسته اند :
تـــو و بقیــــه  . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 18:41
+4
saman
saman
مادربزرگ می گفت: دل هر آدمی دری دارد...

می گفت: باید باز کنی در ِ دلت را رویِ لبخند آدمها...


می گفت: هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند...


می گفت: کلید ِ دل آدم دست خود ِ آدم نیست...


می گفت: انگاری کلیدها را دم ِ خلقت پخش کرده اند بین آدمها


هر کسی یکی برداشته برای خودش...


می گفت بلند شو برو بگرد... بگرد ببین کلید قلب کیست توی دستهایت؟...


ببین کلید قلبت کجاست؟...

دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 00:17
+3
saeed
saeed




ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﺳﺮﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ



ﺩﺳﺖ ﺳﺮב ﯾﻌﻨﯽ ﭼــﮧ … ﺣﺮﻑ ﺳﺮﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﭼــﮧ



בﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻭﺳﺘﺖ בﺍﺭﻡ ﮔﻔﺘﻨﺖ ، ﺳﮑﻮﺕ ﺳﺮﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﭼــﮧ



ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺣﺮﻑ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻭבﺳﺘﺖ



ﻭﻗﺘﯽ ﺑــﮧ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺍﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭב ﻣﯿﮑﻨﺪ



ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺕ ﺑﺨﺎﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ



ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﻣﯿﺸﻮב

دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 22:03
+2
saeed
saeed


هیچ گاه چشمهاي کهربايي تو را در انحصار قطره هاي اشک نبينم


دعا مي کنم که لبانت را فقط درغنچهاي لبخند ببينم


دعا مي کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکي دريا


و بوي بهار را داردهميشه از حرارت عشق گرم باشد


من برايت دعا مي کنم که گلهاي وجود نازنينت


هيچ گاه پژمرده نشوند براي شاپرکهاي باغچه خانه ات


دعا مي کنم که بالهايشان هرگز محتاج مرهم نباشند


من براي خورشيد آسمان زندگيت دعا مي کنم که هيچ گاه غروب نکند


من برات دعا می کنم که...!؟


دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 20:34
+3
saeed
saeed

تحمل کردن زيباست اگر قرار باشد روزي به تو برسمانتظار اسان است اگر قرار باشد دوباره تو را ببينم
زندگي شيرين است اگر قرار باشد مزه ي دستان تو را بچشم
مشکلات حل مي شود اگر قرار باشد روزي به پاي تو بميرم
اشک ها همه به لبخند تبديل مي شود اگرقرارباشد تو را يک بار ببوسم
اگر ببينم خيال رفتن نداري بدان دوستت دارم

دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 20:22
+4
saman
saman

مراقب باش !


وقتی سوار بر تاب زندگی شدی،


دست روزگار هلت می دهد؛


ولی قرار نیست تو بیفتی!


اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی،


اوج می گیری...به همین سادگی...!

(نجیب زاده)

آخرین ویرایش توسط saman در [1392/06/28 - 17:38]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 17:38
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ