یافتن پست: #دست

saman
saman
در CARLO
موقع فوتبال نگاه کردن 80 دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون
هیچ اتفاقی نمی افته،
یه دقیقه میری دستشویی،
میای می بینی بازی دو دو تموم شده.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 09:30
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دلــم هواي اونــي رو داره كه بـه يـادم نيســت
دلـم دستـاي كســي و ميخواد كه بــراش غريــبه ام
دلم از كـسـي ميگه كه دلــش بــا دلم بيگانست
عــجـــب حــس عجيبـــيه
بــــه ايــــن ميگــــن عــشـــق

4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 01:51
+7
alifabregas
alifabregas
بالاتر از سیاهی هم “رنگ” هست … مثل رنگ این روزهای من !
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 21:33
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

اعتقادی که به زور به دست بیاید ارزشی ندارد : ارسطو .

2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 20:49
+8
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

رد پای خدا


روزی روزگاری بنده ای بود عاشق خدا و هر روز دست در دست خدا در کنار ساحل قدم میزد .


یک روز هنگام قدم زدن بنده به خدا گفت : خدایا می بینی ردپای هر دوی ما روی شنهای ساحل بجای مانده ؟


خدا گفت : آری .


بنده به خدا گفت : من تو را خیلی دوست دارم : اما گاهی اوقات می بینم تو مرا رها میکنی .


خدا گفت چرا چنین فکری میکنی ؟


بنده گفت : وقتی برمیگردم و پشت سرم را نگاه میکنم فقط ردپای خودم را می بینم و تو نیستی .


خدا خندید و گفت : اشتباه میکنی عزیزم آن ردپایی که می بینی ردپای من است و آن موقع موقعی است که تو در میانه زندگی درمانده شده ای و توان به پیش رفتن نداری .


آنگاه من تو را در آغوش میگیرم و به جلو میبرم .


آری آن ردپا : ردپای من است .

دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 20:42
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی تفاوت می روم تا مرز دیدن ، غم مخور
میروم تا گوش بی مرز شنیدن ، غم مخور

اینهمه گفتند و ما نشنیده انگاشتیم و بس
حال زین پس میروم تا لب گزیدن ، غم مخور

پیش ترها دوستی ها را صداقت می نگاشت

اینک اما دوستان غافل از آنند ، غم مخور

اصل ذات گندم است در قصه ی نان و نمک

می شود افسون دست آسیابان ، غم مخور
...

دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 17:35
+3
saman
saman
در CARLO
گفتگوی کاملاً جدی بین دو دختر در تاکسی:
اولی: مربی تئاترمون قبلاً دستش تومور داشته
دومی: تومور مغزی؟!
اولی: نمی دونم … اونشو نگفت! :|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 17:31
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟

خوش خبر باشی ، اما ،‌
اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند


قاصدک در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصدک تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید که دروغی تو ،
دروغ
که فریبی تو. ، فریب

دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 17:20
+4
saman
saman
در CARLO
این دخترا که ناخونای دست چپشون رو خیلی شیک لاک می زنن
وسطشم طرح میزنن خفن ، مینیاتور و نقش برجسته و …
اما دست راستشون رو میبینی انگار ساناز پنج ساله از تهران نقاشی کشیده …
اینا رو اذیت نکنید ، اینا دست چپشون ضعیفه ! :D
دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 17:14
+4
saman
saman
در CARLO
الان مادرم اومده میگه بیا دلستر بخور پسرم !
تعجب کردم میگم دستت درد نکنه
میگه آخه از این تلخاست کسی نمیتونه بخوره !
الان دنبال پدر مادر واقعیم میگردم :(
دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 16:49
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ