یافتن پست: #دفن

saman
saman

به چشمانم آموختم جز شاديها چيز ديگري را نبيند


اما غافل از اين بودم که اين چشم ها


به من خيانت خواهد کرد


و در مقابل غمها و تاريکي ها مرا تنها خواهند گذاشت


به خود گفته بودم زندگي را دگرگون خواهم کرد


تمام غمها و سياهي ها را به دست فراموشي خواهم سپرد


و آنها را در بستر زمان دفن خواهم کرد


اما غافل بودم و ندانستم زندگي بازيگريست


که آهنگ او هر لحظه تغيير ميکند


حال من مانده ام و تنهايي و يک دنياي غم و اندوه



(نجیب زاده)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 14:36
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ برنزه و هیکلی و اخمو و خیلی ﻏﯿﺮﺗﯽ ﺑﺎﺷﻪ
_ قربونش بشم_ :-*
خوش تیپ و مردونه باشه
آها : ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
ﺍﺻﻨﻢ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ همش
ﺗﺎ ﺷﺎﻟﻢ ﯾﮑﻢ ﺑﺮﻩ ﻋﻘﺐ
ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ ﺑﮕﻪ: ﺍﻭﻥ ﻟﻌﻨﺘﯿﻮ ﺑﮑﺶ ﺟﻠﻮ ...
ﺗﺎ ﯾﮑﻢ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﭼﺮﺧﯿﺪ ﺑﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻤﻮ ﺑﮕﻪ:
ﺟﺰ ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺎﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻡ
*
البته بعدش طیِ یک مراسم عشقولانه با بوس و اینا از دلم دربیاره
*
ورزشکارم باشه لدفن




ﺭﻭﺍﻧﯿﻢ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﯿﻦ
:|
لُفطا داغ کنید تا موردو پیدا کنم:))))))))))))))))))
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 15:51
+5
♥♥B_A_H_A_R_E_H ♥♥
♥♥B_A_H_A_R_E_H ♥♥
در CARLO
آخرین ویرایش توسط Bahareh در [1392/04/29 - 18:11]
9 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 18:05
+11
مهسا
مهسا

دو جفت گوشواره ای كه هرروز مينداختم گوشم گــــم شده {-38-}

از اجنّه های حاضر در اتاقـــــــم

و تمام نيروهای شوم دنيا كه توسط جادگـــران بد سيرتِ بد صورت هدايت ميشــــن

تقاضا ميشود لدفن پسش بــــــــدن لازمشون دارم {-31-}

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 17:22
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
گآهـے دِلَـتـــ از سن و سالت مےگیرد میخواهے باشے کودکے بهـ هر بهانهـ ای بهـ غَمخوارے پناهـ مے بَرَد و آسودهـ مے ریزد کهـ باشے بایَد بغض هآے زیادے را بـےصدآ کنے ........
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 14:14
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مکاله من با مدرسان شریف
یارو : سلام بفرمایید
من: مدرسان شریف
یارو: الو بفرمایید کارتون چیه؟
من : مدرسان شریف
یارو: آقا درست گرفتید بفرمایید کارتون چیه؟!
من : مدرسان شریف
یارو : مخیوایید ثبت نام کنید؟
من : مدرسان شریث
یارو: آقا لدفن مزاحم نشید
من : مدرسان شریف
یارو: خدا حافظ
من : مدرسان شریف
:)))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 23:30
+2
shiva joOoOoOn
shiva joOoOoOn
مادر جان ! خواهش میکنم اجازه بدهی قبل از مرگ هر چه درد بیدرمان در
پهنه این دل ماتمزده ام دارم ، به صورت قطره های سرگردان مشتی
سرشک دیده گم کرده ، به دامان محبت بار تو بسپارم ....
میدانم هرگز باور نمی کردی اینچنین نامه ای به دست تو برسد ؛ تو بر
حسب نامه های گذشته من ، دخترت را زنی نجیب می دانستی که
شرافتمندانه ، دور از خانه و کاشانه ، نان مادر ستمدیده و خواهر یتیمش را
به دست می آورد ... چگونه بگویم مادر ؟!.... که ازبخت من بدخت ، در
عصری به دنیا آمده ام که " شرافت " به طوررقت انگیزی بازارش کساد
است .
می دانی یعنی چه ؟ مادر همه هر چه تا کنون بتو نوشته ام دروغ محض بوده
است .... دروغ محض .... اما اجتناب ناپذیر
خدا می داند که هیچ دلم نمی خواست دل شکسته ات را ، بار دیگر بشکنم ... همه ی آن
نامه را ده روز دیگر که مصادف با بیست و چهارمین سال تولد من که در حقیقت
بیست و چهارمین سال تولد یک بد بختی بیزوال است ،
بسوزان .... و خاکستر سردشان را لابلای بستر پاره پاره من که مات و دست
نخورده و بی صاحب در کنج کلبه ی فقیرمان افتاده است ، دفن کن ...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/1 - 17:23
+3
payam65
payam65
خدایا! مگذار ،

که: ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر، مرا با کسبه ی دین، با حَمَله ی تعصّب و عَمَله ی ارتجاع، هم آواز کند،

که: آزادی ام اسیر پسند عوام گردد،

که: دینم، در پس وجهه ی دینی ام، دفن شود،

که: عوام زدگی، مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد،

که: آنچه را حق می دانم، به خاطر آن که بد می دانند، کتمان کنم!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 18:16
محمد
محمد
مسيحيه ميميره.ميبرن تو قبرستون مسلمانان دفنش ميکنن.فرداش مياد به خواب بستگانش .ميگه بياييد منو ببريد از اينجا.اين [!] قبر کناري صبح به صبح مياد لگد ميزنه ميگه پاشو لباس تنته بورو بربري تازه بگير من لختم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 17:14
+6
Pedram
Pedram
مرگ آن نيست كه در قبر سياه دفن شوم مرگ آن است كه از خاطر تو با همه ي خاطره ها محو شوم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 12:42
+5
صفحات: 3 4 5 6 7 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ