ronak
این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم !
تو تکراری ترین حضور ِ روزگار ِ منی
و من عجیب ؛
...به آغوش ِ تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام
sasan pool
حالا که رفته ای
بهانه ی خوبی است
شب
سکوت
کویر
فقط صدای این هق هق را کم کنید ...!!!
ronak
قطار مي رود
تو مي روی
تمام ايستگاه مي رود
و من چقدر ساده ام . . . كه سالهاي سال در انتظار تـــو
كنــــــار اين قطار رفته ايستاده ام
و همچنان به نرده هاي ايستگاه رفته تكيه داده ام
رضا
خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار
حالا چه مانده از من ؟... یک مشت شعر بیمار
انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن
اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار
با تار و پود این شب باید غزل ببافم
وقتی که شکل خورشید ، نقشی ست روی دیوار
دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست
بار ترانه ها را از دوش عشق بردار
بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم
دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار
وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد
پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار
شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود
کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار
از پوچ پوچ رویا ، تا پیچ پیچ کابوس
از شوق زنده بودن... تا خنده ای سرِ دار
ronak
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم ....
اما
نامرد ها یاد گرفته اند شــنا کنند !!
parham
از غضنفر ميپرسن ماه عسل خوش گذشت؟ ميگه خيلي.
ميگن پس چرا عروس گريه ميكنه؟
ميگه آخه يادم رفته بود ببرمش !
mitra
به جز حضور تو
هیچ چیز این جهان بیکرانه را
جدی نگرفته ام
حتی عشق را ..!!
حسین پناهی
mah3a
در این روزهای زمستان یک استکان چای داغ مهمان منی.
کنار پنجره بخار گرفته دلت وقتی تنهایی،نوش جان کن.
چای رفاقت من، همیشه تازه دم است.
عسل ایرانی
این قضیه میگن واقعیت داره و توی مشهد اتفاق افتاده
مسافرکشه بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه :آقا منو میشناسی ؟راننده میگه : نه یهو راننده واسه یه مسافر خانوم که دست تکون میده نگه میداره و خانومه عقب میشینه مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی؟راننده میگه : نه. شما ؟مسافر مرد میگه : من عزرائیلم راننده میگه : برو بابا اُسکول گیر آوردی؟ یهو خانومه از عقب به راننده میگه :ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین؟ راننده تا اینو میشنوه ترمز میزنه و از ترس فرار میکنه. بعد زنه و مرده با هم ماشینو میدزدن