یافتن پست: #زیاد

gharib
gharib
سلام
59 دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 11:07
+2
ناظر ارسالی هاnaaman
ناظر ارسالی هاnaaman
سلام شب زیبا تون خوش
6 دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 22:42
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از سرگرمی هام اینه که هر وقت دارم با ماشین از خیابان رد میشم
برا تمام مردم بوق میزنم ودست تکون می دم.
طرف 2ساعت میره توفکر که این کی بود !؟
13 دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 18:01
+1
فاطی
فاطی
هعی...
16 دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 13:02
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



باقلاقاتق معروف گیلانی
5 دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 11:17
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضیا هستن که میخوان باعث تنوع شن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منتها زیاد وارد نیستن ، باعث تهوع میشن
دیدگاه  •   •   •  1394/10/30 - 16:19
ناظر ارسالی هاnaaman
ناظر ارسالی هاnaaman
به روم کــــــــــرال بیایید و خوش بگذارنید دارای امکانات زیادی است اسمم اونجا پسرک تنهاست اومدید در خدمتم
دیدگاه  •   •   •  1394/10/22 - 11:46
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دختر عموم شیمی میخونه. دیروز خونشون بودیم. بحث رفت سر پرحرفی و اینا.
این دختر عموی ما هم اومد چیزی بگه گفت:

ببینید خدا توی مولکول آب دو تا هیدروژن قرار داده و یک اکسیژن. یعنی دو بشنو و یکی بگو.


منم هنوز ربطشو نفهمیدم :|

یعنی هیدروژن به حس شنوایی ربط خاصی میتونه داشته باشه؟؟؟؟؟


از عوارض زیاد شیمی خوندنه دیگه...آدم هذیون میگه:|
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:56
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هی شدم تو یه اتاق حبس
ساعت یک و یازده صبح
شانس در دلو باز کرد
جاری شدم چون نشونه میبینم
اگه اینم دروغ باشه که په من یه حیوونه فریکم
توقع دارم که توقع ساختیم توقع رفت همشو باختیم , باختیم
از کجا شروع شد صحبت عشقیمون
خدا کجاستو معلمت کی بود
چطور زهر شده مسکنه دیروز
عذابه وجدان یا مطئنه بی روح
امیدوارم به امیدواری
دله شکست کی الان حقه
نمیخوام نمیخوام نمیخوام
این استرس همین جنگو قطع شه
حسم به تو تعریف نشدنی
حست به من چی چند تا خطه
به خودم شک کردم نکنه از خودت مطمئنی
تغییری یا تخریبی که صدم به صدمه کشنده ای
عاشقی نکردم از رو مجبوری نبود دستوری
دستو دلم چونکه دو دره نیست
آخر تجربه منو به بن بست کشید
اما عاشقت بودم که تظاهر کردم
عاشقتم من میگم چی بنویسه قضا و قدر راجب من
مرز حماقتو عشق مرز تباه شدن و پا گرفتن
کی میشه مثه کی کم آوردم نه تازه بهتر
میشد وایستاد بحث کرد
ولی درو کوبید بستش
پشت درو قفل کرد بعد
صدا زیاد موزیک پخشه
نمیدونه چی میخواد ازم خودشم دیوونست
چند ساله نمیدونم کی بودم ولی این رابطه بیهودست
حرفامو زودتر میگم دوستیا رووش منفین
خنده ها پوزخند میشن مثه شبو روز فرق میکردن
همه حرفامو خوب بد میفهمه ته صدات توش تردیدست
من فقط دنباله یه رابطم که هر جور باشه توش تضمینم
خوب بودش
دیدگاه  •   •   •  1394/08/16 - 20:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سیمین بهبهانى

زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی
میشوی مثل شیشه ای تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمیبیند
همه به جای شیشه ، منظره ی بیرون را میبینند
ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد
همه آنرا میبینند
همه سعی میکنند تمیزش کنند
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی شکننده تر میشوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر میدارد
میشکند
تکه های شکسته را در دستانت میگیری
نگاه میکنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی به زیادی خوب بودنت عادت میکنند
آنوقت کافیست کمی بد شوی
همه گمان میکنند زیادی بدی ...
ﺧﺴﺮﻭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﮔﻔﺖ:
کاش میشد...
آدمی، گاهی...
فقط گاهی!!!
به اندازه نیاز بمیرد...
بعد بلند شود...
آهسته آهسته...
خاک هایش را بتکاند...!
اگر ...
دلش خواست!!
برگردد به
زندگی...
دلش نخواست
بخوابد تا ابد...
دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:41
+1
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ