♥ نگار ♥
دیوانه ای در گوشت فریاد بزند
تا تو احساس ِ کر شدن کنی
گاهی آنقدر صدای سکوت بلند است
که تو دیگر نمی شنوی
نه صدای آواز گنجشکان را
نه صدای بوق ماشین های بی اعصاب را
و نه حتی صدای فریادهای تنهایی را
به هنگام ِ غرق شدن در خویش!
و آنچنان مسخ می شوی در محض
که اگر خود را در آینه ببینی
و یا سایه ات را بر دیوار
با وحشت از خود می پرسی
این غریبه کیست دیگر؟!
یا سنگی پرتاب می کنی به سوی خود
و یا گلوله ای را شلیک!
لی لی حقیقت
در تب عشق
حتما لازم نیستدیوانه ای در گوشت فریاد بزند
تا تو احساس ِ کر شدن کنی
گاهی آنقدر صدای سکوت بلند است
که تو دیگر نمی شنوی
نه صدای آواز گنجشکان را
نه صدای بوق ماشین های بی اعصاب را
و نه حتی صدای فریادهای تنهایی را
به هنگام ِ غرق شدن در خویش!
و آنچنان مسخ می شوی در محض
که اگر خود را در آینه ببینی
و یا سایه ات را بر دیوار
با وحشت از خود می پرسی
این غریبه کیست دیگر؟!
یا سنگی پرتاب می کنی به سوی خود
و یا گلوله ای را شلیک!
لی لی حقیقت