بهناز جوجو
ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم
امید ز هر کس ، ب[!]م ، ب[!]م
دل نیست کبوتر که چو بر خاست ، نشیند
از گوشه ی بامی که پ[!]م ، پ[!]م
رم دادن این صید از آغاز غلط بود.
حالا که رماندی و رمیدی ، رمیدیم