یافتن پست: #غم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یه چند ماهٍ که جای تو یکی رو پام میشینه
مثه تو غرق لبخنده ولی چشماش غمگینه
بهم زل میزنه تابا نگاهش غرق رؤیاشم
همش ساکت و آرومه تامن خوشبخت تر باشم
نه حرفی میزنه با من نه از من گله ای داره
فقط حس میکنم از عشق ازین بودن بیزاره
یه چند ماهیه جای تو یه ماشین ظرف میشوره
ولی بی عشق و بی شوقٍ آخه ماشینه مجبوره
توکه رفتی غذای من تو کلٍ روز یک وعده س
اونم بی میل و اجباری مگه انگیزه ای هم هس؟
یه چند ماهٍ که جای تو یه قاب عکس رو پامه
تو که از دنیا دل کندی! به جات این عکس باهامه
بردیا نجفی 6/1392





دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 16:40
+1
behzadsadeghi
behzadsadeghi
دلم هوای بقیع دارد و غم #صادق ع #عزا گرفته دل من به ماتم صادق ع دوباره بیرق #مشکی به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد، محرم صادق ع سلام من به #بقیع و به تربت صادق ع سلام من به #مدینه، به #غربت صادق ع
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 16:39
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

وطن یعنی همه آب و همه خاك / وطن یعنی همه عشق و همه پاك
به گاه شیرخواری گاهواره / به روز و درد پیری ، عین چاره
وطن یعنی پدر ، مادر ، نیاكان / به خون و خاك بستن عهد و پیمان
وطن یعنی هویت ، اصل ، ریشه / سرآغاز و سرانجام همیشه
وطن یعنی محبت ، مهربانی / نثار هر كه دانی و ندانی
وطن یعنی نگاه هموطن دوست / هر آنجایی كه دانی هموطن اوست
وطن یعنی قرار بیقراری / پرستاری ، كمك ، بیمارداری
وطن یعنی غم همسایه خوردن / وطن یعنی دل همسایه بردن
آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1392/06/11 - 16:33]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 16:30
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آسمان رنگ شب یلدا گرفت

یاد تو آمد به قلبم جان گرفت

تا سحر غم با دلم هم خانه شد

از فراغ تو دلم دیوانه شد

یاد تو چندی است مهمانم شده

خاطراتت آفت جانم شدم

هر چه میگویم سخن از یاد تو است

در سکوت من فقط فریاد تو است
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 15:57
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
کسی که سیگار میکشه ، معتاد نیست
کسی که بلوند میکنه ، خراب نیست
کسی که بنز سوار میشه ، بی رحم نیست
کسی که میخنده ، بی غم نیست
کسی که درس نمیخونه ، خِنگ نیست...
کسی که سکوت میکنه ، لال نیست
کسی که بهت دست میده ، دوست نیست
کسی که میبوستت ، عاشقت نیست...

بفهم; نفهم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/11 - 14:05
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

با تو هستم ای همه ساز و همه سوز چون تو رفتی من جه دانم که ندارم شب و روز با تو هستم ای همه افسون همه یاد دگر از ما نگرفتی خبر و بردی ز یاد با تو هستم ای همه تار و همه پود که رسیدن به تو دریا شده بودم همه رود با تو هستم ای همه عالم همه راز بردهء عشق تو بودم با خرید همه ناز با تو هستم ای همه عشق و همه مستی چرا با بستن آن عهد ز عشقت تو گسستی با تو هستم ای همه رویا همه خواب همه آرزوی من تو ولی آخر تو شدی نقش بر آب با تو هستم ای همه درد و همه غم گر چه دانی من شکستم ولی اکنون تو نیایی به سراغم با تو هستم ای همه تردید همه شک چون به دریا رو زدم من که بریزم همه اشک با تو هستم ای همه شوق و همه شور نه تو خورشید نه تو فانوس نه تو نور

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 22:05
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ترسم زغمت این دل و دیــوانه بمیرد
دور از تو در این غـــربت بیگانه بمیرد
آمال من اینست که در گلشن رویت
برشمع وجــــــود تو چـو پروانه بمیرد

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:53
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

خدایا این دلــم غمگینه امشب که بار غصه ام سنگینه
امشب ندارم طاقت این رنــــج و غم را دلم از خون غم رنگینه امشب

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:48
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای چشم خمارین تو و افسانه نازت وی زلف کمندین من و شبهای درازت شبها منم و چشمک محزون ثریا با اشک غم و زمزمه راز و نیازت خود کیستی ای نغمه نوازنده بی سیم امشب به جگر می خوردم زخمه سازت باز آمدی ای شمع که با جمع نسازی بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت سر کن به شب و ناله شبگیر من ای دل تا شبرو عشقیم نشیب است و فرازت خواننده نمازم من اگر قبله ندانم ای کعبه دلها که بخوانم به نمازت

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:44
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک وساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس تو ذهن کوچه های آشنایی پر شده از پاییز تن طلائی تو نیستی و وجودم و گرفته شاخهء خشک پیچک تنهایی

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:43
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ