یافتن پست: #فکر

roya
roya
در CARLO
ﺑﺮﺍﮮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺯﻧﮯ
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻤﯿﻘﺎ ﺑﺸﻨﺎﺳﮯ
ﺑﺎﯾﺪ ﻓﮑﺮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﮮ
ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﮯ
ﺑﺮﺍﮮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺯﻧﮯ
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﮮ
ﻣﮯﺩﺍﻧﮯ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻨﻔﺲ ﮐﻨﮯ
ﺑﭽﺸﮯ
ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺣﺲ ﮐﻨﮯ
ﻭﻗﺘﮯ ﺑﺘﻮﺍﻧﮯ ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺑﺒﯿﻨﮯ
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:56
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در SMS
کاش مخابراتیه روز صبح بهت اس ام اس میداد:
مشترک گرامی شما قبلا در طول روز
فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب زمستون بود فکر کنم
اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین
ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد
حالا مشترک گرامیچی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
تو هم اس ام اس بدی بگی:بیخیال رفیق
این روزا هم میگذره.....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:05
+2
saman
saman
در CARLO
برو برس به زندگـیت کار من دیگه تمومـه الهی خوشبخت بشی که خوشبختیت آرزومه

برو و اصلا فکر نکن خاطره هایی داشتیم یادت هم نیار که ما باهم چه روزهایی داشتیم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:04
+5
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
وقتی را به قصد رفتن بست , نگفتم : ” عزیزم این کار را نکن .”
نگفتم : ” برگرد و یکبار دیگر به من بده …”
وقتی پرسید دارم یا نه رویم را برگرداندم .
حالا او و من تمام چیزهایی را که نگفتم , می شنوم .
نگفتم : ” متآسفم , چون من هم مقصر بودم .”
نگفتم : ” اختلاف ها را کنار بگذاریم , چون تمام آنچه می خواهیم و و است .”
گفتم : ” اگر راهت را انتخاب کرده ای , من آن را نخواهم کرد .”
حالا او رفته و من تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم . او را در اغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم .
نگفتم : ” اگر تو نباشی زندگی ام بی معنی خواهد بود .”
فکر میکردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد .
اما حالا تنها کاری که میکنم گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم .
نگفتم : ” بارانی ات را در آر … درست میکنم و با هم حرف میزنیم .”
نگفتم : ” جاده ی بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست .”
گفتم : “ نگهدار , باشی , خدا به همراهت .”
” او رفت و مرا تنها گذاشت تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:34
+6
مهسا
مهسا
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯُﻝ ﺯﺩﯼ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﺮﺩﯼ ؟
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺑﯿﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ...
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﺑﺨﻨﺪ
بخدا منم مثل تو غــــــــــــــم دارم
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺮﯾﺰ
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺑﻬﺖ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵﺯﻣﯿﻦ ﮔِﺮﺩﻩ
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻟﮑﯽ ﺣﺮﺹ ﻧﺨﻮﺭ
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﻣﯿﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﯼ
ﺗﻮ .
ﻣﻦ .
ﻫَﻤﻤــــــــــــﻮﻥ
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﺮﺩﺍ
ﺷﺎﯾﺪﻧﺒﺎﺷﯿﻢ
ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﭘﺲ ﺑﺨﻨﺪکه آرزوم همیشه شاد بودن توست...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 01:35
+5
saqar
saqar
در CARLO
میخوام از چندتا درد دخترونه براتون بگم :فکر کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه، دست کنی تو موهات. از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه مانتو ببندی. از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 18:12
+5
NeDa
NeDa
گاهی فکر می‌کنم که سال را نمی‌دانی چقدر است ، که هر ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال نمی‌آیی!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:20
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
دوستت دارم چون تنها ترين فکر تنهايي مني.دوستت دارم چون زيباترين لحظات زندگي مني.دوستت دارم چون زيباترين روياي خواب مني.دوستت دارم چون زيباترين خاطرات مني . دوستت دارم چون به يک نگاه،عشق مني... اگه گفتی کیو میگم ؟ {-26-}
3 دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:06
+11
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO


دوستم پنج تا دوست دختر داره ، فکر می کنه خیلی زرنگه!


یه روز که حوصلم سر رفته بود گوشیشو برداشتم و اسم دوس دختراشو با هم عوض کردم؛
الان دیگه دوس دختر نداره ، یعنی تقصیر منه ؟!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 21:49
+9
مهسا
مهسا
باید خودم را ببـرم خانــه !
باید ببـرم صورتـــش را بشویــم…
ببــــرم دراز بکــشد…
دلــــداریش بدهــم ، که فکر نکنـد…
بگویــــم نگران نبــــــاش ، میگــذرد…
باید خـــــودم را ببـرم بخــــوابد…
{مهسا} خسته است …!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 18:40
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ