قشنگ ترین لحظه،لحظه ای که فکر میکنی فراموشت کرده و بعد یه اس ام اس میاد که توش نوشته بیادتم ...

یکی از دوستام می گفت : یه پشه اومده بود تو اتاقم اومدم بزنم تو سرش تا صدا سگ بده تا منو دید گریش گرفت بهم گفت این رسم مهمون نوازی نیست من 6 ماه نبودم فکر کردم دم در برام میخوای گاوی گوسقندی چیزی بکشی تو بی معرفت حتی یه پارچه هم نصب نکردی دستاشو باز کرد و منو بقل کرد گفت دلتنگت بودم رفیق بهش گفتم بیا یه خورده دم گوشم ویز ویز کن اصلا صداش مثل لالایی دلنشین بود الانم چایی و شیرینی و اجیلشو خورده و تخت خوابیده بیچاره حق داشت خسته راه بود فردا قراره از خاطرات 6 ماه گذشتش برام بگه...

دارم فکر می کنم

کسی که با رفتنش خوشبختی رو ازت میگیره

چه جوری می تونه بهت بگه :

روزی هزار بار برات آرزوی خوشبختی می کنم ...!!

تا حالا به این فکر کردی ؟ که بعضی وقتها بی فکری از هزار مدل فکر خیال راحتره و نتیجه بخش هم هست

دلم خوش بود که یارم با وفا بود / کمی از زندگیش از آن ما بود
ولی افسوس که فکر ما غلط بود / که زنگ تفریحش احساس ما بود

اگر اینقدر که به فکر آرایش صورتها بودیم در فکر پیرایش سیرتها بودیم وضعمان این نبود

به سلامتی لرزش دست های پیر پدر

*کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...

میگه : آره .... میگم : بریزمش دور ؟

میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!به سلامتی همه باباها....

نزدیک ترینت اونیه که از دورترین فاصله ها همیشه به فکرته

شبی در کنج میخانه گرفتم تیغ بر دستم

بگفتم یا کریم الله تو فکر کردی که من مستم

تو از مستی چه میدانی تو فرعون را خدا کردی

تو شیرین را ز فرهادش جدا کردی

سپس آمدی بر روی زمین خود را خدا کردی

چه می دانی در خراسانت چه آتیشی بپا کردی

خداوندا اگر روزی بشر گردی زحالم باخبر گردی

پشیمان شوی از کرده خویش که مرا انسان بپا کردی

شماره ناشناس ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟ -بله ،شما؟ -من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم . شماره ناشناس بعدی : -دوست پسر داری؟ -نه نه اصلا -من دوست پسرتم …… واقعا که … -عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!! - خوب داداشتم دیگه ،صبر کن خونه برسم من میدونم و تو…..