یافتن پست: #مرا

سحر
سحر
پای از زمین برگیر و در غوغای هم آغوشی با نیلی بی انتهای آسمان، همراه ما باش، ما تو را تا صمیمی ترین رنگ خداوند، تا بلندترین آبی سیال، تا لمس لبخند مرطوب ابرهای مهربان، تا جریان بال های گشوده ی پرندگان، تا اوج آسمان، همراه خواهیم بود، با ما به پرواز درا تا خرامیدن از یاد ببری، @khalil
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 03:23
+4
مهسا
مهسا
به چه میخندی تو؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟ به چه چیز؟ به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟ به چه میخندی تو؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟ یا به افسونگریه چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟ به چه میخندی تو؟ به دل ساده من میخندی که دگر تا ابد نیز به فکر خود نیست؟ خنده دار است، بـخـنــــد…
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 01:10
+3
hadith
hadith
خیال کردی وقتی به همراه دیگری از کنارم می گذری دنیا به آخر می رسد...!!!!!
دنیایت من بودم که به آخر رسیدم ....وتو اکنون هیچ نیستی......!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 00:18
+7
hadith
hadith
با اینکه ردِ پای بوسه‌‌هایم را در تن ات بهتر از کفِ دستم می شناسم اما با این حال تا به آغوش ات می‌‌آیم گم می‌‌شوم! خدا کند اینبار مرا از لابلای لبانت پیدا کنی‌....!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 23:55
+4
-1
سحر
سحر
نگران من نشوی !!
حال من خوب است
آرزوهایم کال ، آفتاب نا پیداست
حال و احوال نگاهم ابری ....
ترک نا چیزی روی آینه دل
حالم اما خوب است .... نگرانم نشوی ! ...
جای توخالی نیست ،، گاه ماه می آید ..
گاه باد می خواند
گاه باران همراه دلم ....
نم نم می بارد
زندگانی جاریست ....
حال من هم خوب است !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 23:47
+4
رضا
رضا
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن ،

ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن ،

دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا ،

دل شکستن کار آسانی است

حرفش را نزن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 21:22
+3
zahra
zahra
نفست بــــــــــــــــاران است ، دل من تشنه ی باریدن ابــــــــــــــــر ، دل بی چتر مرا میهمان کن ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 18:00
+6
مهسا
مهسا
مراقب حرفهایت, احساساتت, واكنش هایت باش آخر آدم ها خوب بلدند یك روزی یك جایی یك جوری به رُخت بكشند تمامت را..
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 17:20
+6
sasan pool
sasan pool
این‌جا دلم برای تو هِی شور می‌زند
از خود مواظبت کن و نگذار هیچ‌وقت...

اخبار گفت شهر شما امن و ناراحت است
من باورم نمی‌شود ، اخبار هیچ‌وقت...

حیفند روزهای جوانی ، نمی‌شوند
این روزها دو مرتبه تکرار هیچ‌وقت

من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بوده‌ام برات سزاوار؟ ... هیچ‌وقت !

بگذار من شکسته شوم تو صبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچ‌وقت...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:07
+4
hadith
hadith
یکی بیاید دست این خاطره ها را بگیرد ببرد گردش .. کلافه کرده اند مرا، بس که نق می زنند به جانم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 15:59
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ