یافتن پست: #مرا

مهسا
مهسا
ســـــــــــــــــاکت که می مانی... میگذارند به حساب جواب نداشتنت!

عـــــــــــــــــــمراً ... بفهمند داری جان میکنی

تا حرمــــــــــــــــــــــ ــــــــــتهـا را نگه داری...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 15:54
+1
مهسا
مهسا
دل بستن آموختم ترا !!

دل كندن آموختي مرا !!

شاگرد خوب بودم و

تو معترضي !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 15:51
+2
mina_z
mina_z
به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 14:35
+6
sasan pool
sasan pool
دلم گرفته، هوای بهار کرده دلم
هوای گریه ی بی اختیار کرده دلم


رها کن از لبِ بام آن دو بافه گیسو را
هوای یک شبِ دنباله دار کرده دلم


بیا، بیا که برای سرودنِ بیتی
هزار واژه ی خونین، قطار کرده دلم


به هر تپش که نفس تازه می کند، باری
مرا به زیستن امّیدوار کرده دلم


کنون که آخر ِ پیری نمانده دندانی
غزالِ خوش خط و خالی شکار کرده دلم


بخند ای لبِ خونین، لبِ ترک خورده
دلم شکسته، هوای انار کرده دلم.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 13:05
+3
عسل ایرانی
عسل ایرانی
دلم گرفته دلم گرفته به ايوان مي روم و انگشتانم را بر پوست كشيده شب مي كشم چراغهاي رابطه تاريكند كسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد كرد كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردني است...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 11:21
+4
zahra
zahra
گریه میکنم

کسی جواب گریه مرا نمیدهد

زخم خورده ام ولی میان جمع

یک نفر برای زخمهای دل دوا نمیدهد

چرخ میخورم به لابه لای قلبهای کاغذی

یک نفر در این میانه
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 11:14
+3
نیوشا
نیوشا
نه من آنم که ز فيض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد ، نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم ، چو گدا بر سر راهی

کس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در ، که جز اين خانه مرا نيست پناهی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 00:38
+2
مهسا
مهسا
تنها چیزی که از من دلجویی می‌کرد امید نیستی پس از مرگ بود. فکر زندگی دوباره مرا می‌ترسانید و خسته می‌کرد. من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی می‌کردم انس نگرفته بودم، دنیای دیگر به چه درد من می‌خورد؟؟...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 00:12
+3
مهسا
مهسا
سکوت نکن من از پس حرفهای نزده ی تو بر نمی آیم واز پس این همه زمستان که لهجه ی دلتنگی های مرا عوض کرده و نگاه تو را ساکت سکوت نکن من از حرفهای نزده ی تو می ترسم.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/22 - 21:43
+3
poria
poria
یارو توي مراسم حج آنقدر دقيق و محكم به ستون شيطون سنگ ميزد كه شيطون توي بلندگو اعلام ميكنه: قدمعلي ، يواشتر وحشي!!!!{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/22 - 20:58
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ