یافتن پست: #معشوق

محمد
محمد
سلیمان و مورچه عاشق




روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/8 - 12:03
+4
مهسا
مهسا
دل های بزرگ و احساس های بلند ، های زیبا و پر شکوه می آفرینند.... که جان دادن در کنارش آرزوئی شور انگیز است ، اما کدامین معشوق مخاطب چنین معشوقی خواهد بود و او فقط خداوند است راستین...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/7 - 23:28
+2
محمد
محمد
اگر مراد تو اي دوست نامرادي ماست

مراد خويش دگر باره من نخواهم خواست

عنايتي كه تو را بود اگر مبدل شد

خلل‌پذير نباشد ارادتي كه مراست

ميان عيب و هنر پيش دوستان قديم

تفاوتي نكند چون نظر به عين رضاست

مرا به هرچه كني دل نخواهي آزردن

كه هرچه دوست پسندد به جاي دوست رواست

هزار دشمني افتد ميان بدگويان

ميان عاشق و معشوق دوستي برجاست

جمال در نظر و شوق همچنان باقيست

گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست

مرا به عشق تو انديشه از ملامت نيست

اگر كنند ملامت نه بر من تنهاست

غلام قامت آن لعبت قباپوشم

كه از محبت رويش هزار جامه قباست

بلا و زحمت امروز بر دل درويش

از آن خوش است كه اميد رحمت فرداست
دیدگاه  •   •   •  1391/01/7 - 19:36
+4
hadith
hadith
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
” او یقینا پی معشوق خودش می اید “
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “
عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز …
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 00:27
+5
sasan pool
sasan pool
شاعرازکوچه مهتاب گذشت ~لیک شعری نسرود ~نه که معشوقه نداشت ~نه که سرگشته نبود ~سالها بود که دگرکوچه مهتاب خیابان شده بود..‬
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 14:59
+4
مهسا
مهسا
فرزندت است؟ در آغوشش بگیر
معشوقه‌ی‌ توست؟ لب‌هایش را سخت ببوس
دوست هستید؟ خوب به همدیگر نگاه کنید
در دِنیای من
هر لحظه ...
شاید لحظه‌ی ِ آخر باشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 23:49
+6
Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
غربت را نباید درالفبای شهرغریب جستجو کرد. همین که معشوقت نگاهش را به طرف دیگری کرد، تو غریبی......!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 20:12
+3
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
دردم این نیست که او عاشق نیست...

دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است...

دردم اینست که با این سردی ها من چرا دل بستم . . . ؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 02:04
+11
*elnaz* *
*elnaz* *
رسم که تو هم یار وفادار نباشی

عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی

من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم

تو از دل من هیچ خبر دار نباشی .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 17:22
+4
payam65
payam65
مردان گدایی عشق می کنند
و چون قلب معشوق رابدست آوردند
در کمال مردانگی نامردی می کنند
(دکتر شریعتی)
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 01:12
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ