saman
خاطره های لعنتی ! چرا ولم نمی کنین ؟
مث شناسنامه شدم که باطلم نمی کنین
یه دل پر از قصه دارم که بی خیال عالمه چشمای سردمو ببین
، مگه چیم از مرده کمه ؟
یه مهر باطل بزنین ، رو این شناسنامه برم برای این یه دونه مهر ،
یه عمره که منتظرم یه عمریه با زنده ها ، مرده گیمو سر می کنم
دارم نفس کشیدنو ، دروغی باور می کنم
من از صدای نفسام ، دیگه دارم خسته می شم
فقط یه پرونده بودم که تا ابد بسته می شم
خاطره های لعنتی ، ولم کنین دارم می رم شماها زندگی کنین ،
من دیگه باید بمیرم اگر کسی سراغمو از شماها گرفت،
بگین اون مث زنده ها نبود یه مرده بود فقط همین
مث شناسنامه شدم که باطلم نمی کنین
یه دل پر از قصه دارم که بی خیال عالمه چشمای سردمو ببین
، مگه چیم از مرده کمه ؟
یه مهر باطل بزنین ، رو این شناسنامه برم برای این یه دونه مهر ،
یه عمره که منتظرم یه عمریه با زنده ها ، مرده گیمو سر می کنم
دارم نفس کشیدنو ، دروغی باور می کنم
من از صدای نفسام ، دیگه دارم خسته می شم
فقط یه پرونده بودم که تا ابد بسته می شم
خاطره های لعنتی ، ولم کنین دارم می رم شماها زندگی کنین ،
من دیگه باید بمیرم اگر کسی سراغمو از شماها گرفت،
بگین اون مث زنده ها نبود یه مرده بود فقط همین