یافتن پست: #نشست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یك شب تو را به خلوت خود میهمان كنم
از طعم دلربای لبت نوش جان كنم
یك شب كه در هیجان تن منی
بر آبشار دست تو خود را روان كنم
وقتی حصار سینه ی من شد دو دست تو
من هم تو را به سینه فشارم ، همان كنم
لبهای من چو به پیشانیت نشست
گیسوی تو را به سرم سایبان كنم
كم كم كمك كه رسیدم به گونه هات
با داغ سینه ام آن را نشان كنم
چشم تو را كه آیه ی عشق است و التماس
با چشمهای عاشق خود مهربان كنم
عشق من ای امید من ای التیام من
اینگونه می شود كه تو را بر زبان کنم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/12 - 20:59
+8
mohsen
mohsen
چهارشنبه بهترین روزم بود! :-)
چون داشتم از دانشگاه برمیگشتم، اومدم سوار مینیبوس بشم ک یهووووو...
دیدم کسی ک دوسش دارم نشسته...
تا خوده خاوران کلی حرف زدیم و خندیدیم...
جاتوووون خالی!
دلتونم بسووووزه! :-P
4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/12 - 17:58 توسط Mobile
+8
ramak amjad
ramak amjad
یادش بخیر....

یادش بخیر، بچگی و آدمهایی که رو ترکبند دوچرخه شان جعبه ای می بستند، سوت زنان
مسیر رو طی می کردند ،آنقدر شاد بودند که انگار همه چیز دارند ............اما حالا چی؟
تو ماشین مدلنیگ نشسته اند و پشت چراغ قرمز بیدار ،خوابیده اند. راستی چرا مردم
دارنده بی سوت شدند؟دلم تنگه برا یه سوت بی قیدی................
دیدگاه  •   •   •  1392/10/11 - 23:51
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

عاقا جدیدا رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری
دیدیم عروس نشسته خیلی ریللللللللکککککککککس با شلوار لی و تیشرت.

انقده پررو بود همش سیخ تو چشای هممون نگاه میکرد

مامانم توگوشم گف خوبه والا نه شرمی... نه حیایی... نه... همین جوری داشت میگف که

یهو دیدیم عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد سلام کرد. !!!!!!!!

در بهت و حیرت بودیم که ....

هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بوده!!!!!!

4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/11 - 21:14
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز برای اولین بار دیدم تو ماشین عروس دو تا دختر نشسته بودن بعد از کلی دقت فهمیدم اونی که کلیپس نداره مردست !
دیدگاه  •   •   •  1392/10/10 - 18:11
+4
mohsen.f
mohsen.f



اگر چه پیر اگرچه خمیده ام بابا
دوباره بر سر خاکت رسیده ام بابا
رسیده ام که بگویم چه آمده به سرم
رسیده ام که بگویم چه دیده ام بابا
ببین که پیرتر از روز قبل آمده ام
نفس نفس ز فراغت چکیده ام بابا
بخوان ز چشم کبودم که چند روزی هست
که روی دختر خود را ندیده ام بابا
از آن زمان که به دنبال مرتضی در خون
میان مردم شهرت دویده ام بابا
ببین که زخم جسارت نشسته بر رویم
ببین که طعم حرارت چشیده ام بابا
دلم هوای تو و یاد محسنم کرده
مرا ببر به کنارت بریده ام بابا
2 دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 23:40
+9
-1
محمد
محمد
یه روز تشنه بودی واسه دیدنم...
کی اومد که قلبت ازم سیر شد...
دقیقا زمانی که وقتش نبود...
من دلگیر شدم تو دلت گیر شد...
توی موج رفتار سرد دوسال...
نشستم که آب از سرم رد بشه...
به من باشه که تا تهش تشنه ام...
میرم تا نذارم برات ، بد بشه...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 22:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ (ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸکده ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ) ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻧﺸﻮﻧﺪﻥ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﻦ ﺍﺯ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ...
.
.
ﺍﯾﻦ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺳﺎﺧﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺖ !..

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮﻭ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺩﻡ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ
ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ !
ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺭ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺟﺰ ﯾﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ !..

ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ : ﭼﺮﺍ ﻧﺸﺴﺘﯽ؟ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯽ !!

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺳﺎﺧﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎﯼ ﻣﻨﻪ .. ﮐﻪ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺑﮑﻨﻪ .. ﺗـــــــــــــــــﺎﺯﻩ ﺍﮔـــﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻪ !.

به سلامتی همه دانشجوهای مهندسی :))
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 21:23
+4
mohsen.f
mohsen.f
در CARLO
آخرین ورژن دعای آخر ترم برای حل مشکلات:
.
.
الهی! باخاطری خسته، دل به کَرم تو بسته
دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.
پاس شوند کریمی
پاس نشوند حکیمی
نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم
الهی شهریه ها بالاست که میدانی ، وجیبم خالیست که میبینی
نه پای گریز از امتحان دارم ونه زبان ستیز با استاد،
الهی دانشجویی راچه شاید و از او چه باید!؟
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 15:14
+5
*elnaz* *
*elnaz* *

خدا را چه دیدی؟ 


شاید یک روز 


در کافه ای دنج و خلوت 


این کلمه ها و نوشته ها صوت شدند 


برای گوش های تو 


که روی صندلی روبروی من نشسته ای 


و برای یک بار هم که شده 


چای تو سرد می شود 


بس که خیره مانده ای به من!!!


2 دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 20:23
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ