یافتن پست: #نشست

binam
binam
داستانی در مورد امیر المومنین علیه السلام


در دیدگاه
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 15:58
+2
mahdi
mahdi
با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون …



ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ



من از بازی نور در وادی بی قلب ظلمت ها نمی ترسم

من از حرف جدایی ها

مرگ آشنایی ها

من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم…



ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ



ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی

رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی

حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی

چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی
آخرین ویرایش توسط topolo-mopol در [1392/03/7 - 12:55]
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 12:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دریاچه ارومیه “دومین دریاچه شور جهان”، “بزرگترین زیستگاه طبیعی آرتمیا”، “بیستمین دریاچه بزرگ جهان”، “شورترین دریاچه جهان که حیات در آن جریان دارد” و“بزرگترین دریاچه داخلی ایران”

به زبان سرخم خندیدی، فریاد هایت را به نظاره نشستم. در مرگ دریاچه ام سکوت مکن تا به وداع خلیجت نخندم.

برای یک ایرانی با غیرت تفاوتی بین دریاچه ارومیه و خلیج پارس وجود ندارد





اولین کمپین زیست محیطی حمایت از دریاچه ارومیه
مسئله دریاچه ارومیه ،ملی است ،نه منطقه ای .راه حل آن زیست محیطی است ،نه سیاسی
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 21:25
+3
roya
roya
در CARLO
پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزنبا صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!؟
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 12:41
+5
roya
roya
در CARLO
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ ﺍﻧﻮﺑﻮﺱ ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ
ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ =))
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 12:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دور هم نشسته بودیم
داییم گفت : من 80 تا نهال پرتقال دارم هر وقت مُردم
20 تاشو میدم به علیرضا (یکی از گودزیلاهاش)
20تاهم میدم به امیر حسین(اون یکی گودزیلاش) 40 تا هم میدم به خانمم!
امیر حسین هم فورا گفت هر وقت مامان هم مُرد ، 20تاش واسه من 20 تاش هم میرسه به داداشم!
بیچاره داییم به طور خیلی زیبا تو افق های بیکران محوشد!
فک و فامیله جاه طلبی داریما!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 10:37
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چند روز پیش رفتم بانک بانکم خلوت بود یه نفر قبل من اومده بود پول بگیره نزدیک 25 میلیون پول همشم 2 تومنی 5 تومنی 10 تومنی (هزاریا) منم شیطونیم گل کرد الکی گوشیرو گرفتم زیر گوشم گفتم ممد سریع موتورو بردار بیا جلو بانک ... خودمم رفتم تو ماشین نشستم
یارو تا ۴ بعد از ظهر از بانک بیرون نمیومد D:
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 10:15
+3
AmiR
AmiR
اینم سوتی مامان ما در تاکسی :
تو تاکسی نشستیم مامانم خواست کرایه رو حساب کنه.پرسید چقدر میشه ؟
راننده گفت هزار تومن .!
مامانم شاکی شده تو اوج عصبانیت برگشته میگه :ماهفته ی پیش با
[!] تا اراک اومدیم کرایمون نسبت به مسیرمون خیلی کمتر شد.....
راننده گیج و منگ داشت مامانم رو نگاه میکرد ...!
آخه مادر من vip کجا [!] کجا ...!!
{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 11:52
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
شیـر و رفقـاش نشسته بودن و نوشیدنی میخوردن و خوش میگذروندن.....
بین صحبت شیره نگاهی به ساعتش میندازه و میگه:
"آُه! اُه! ساعت 11 شده! باید برم! خانم خونه منتظره
" گاوه پوزخندی میزنه و میگه: "زن ذلیلو نیگا ! ادعاتم میشه سلطان جنگلی!
" شیر لبخند تلخی میزنه و میگه:
"توی خونه یه شیـــر منتظرمه ! نه یـه گاوی مثـل تــو !!!!"
دیدگاه  •   •   •  1392/03/3 - 16:16
+4
shiva joOoOoOn
shiva joOoOoOn
وقتی دلم به درد میاد و کسی نیست به حرفهایم گوش کند،

وقتی تمام غمهای عالم در دلم نشسته است،

وقتی احساس می کنم دردمند ترین انسان عالمم... وقتی تمام عزیزانم با من غریبه می شوند...

و کسی نیست که حرمت اشکهای نیمه شبم را حفظ کند... وقتی تمام عالم را قفس می بینم...

بی اختیار از کنار آنهایی که دوسشان دارم.. بی تفاوت می گذرم...........{-6-}
دیدگاه  •   •   •  1392/03/2 - 17:11
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ