یافتن پست: #نشست

مهسا
مهسا
حیف نون یه ماشین صفر میخره، بلافاصله زنگ میزنه به 110 میگه فرمون، دنده، کلاج، گاز و ترمز ماشینم نیست، کلاه سرم گذاشتن! پلیس میگه تو حیف نون نیستی؟ میگه چرا، میگه صندلی عقب نشستی، برو صندلی جلو بشین!!!{-54-}{-8-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 17:54
+6
مهسا
مهسا
روزگاری بیدی را شکستند" به نامردی تبر بر ریشه اش بستند" ولی افسوس همانهایی شکستند که رورزی زیر سایه اش می نشستند . . .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/7 - 23:19
+2
مهسا
مهسا
اینقد بدم میاد نشستم پشت کامپیوتر تنهایی حالشو میبرم .... یهو یکی میاد تو میشینه کنارم ....باید براش از اول تا آخر پیدایش کامپیوتر رو براش توضیح بدی .... تازه تو هر سایتی هستی باید عکساشو ببینه ... عه ! اون چی بود !؟ این چیه !؟ بزن ببینیم چیه ! لاغری در ده دقیقه !؟ اینجا چی نوشته !؟ اونجا چی نوشته !؟ یعنی آدم میخواد مانیتور رو از پهنا بکنه تو حلقش{-34-}{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/7 - 22:42
+6
مهسا
مهسا
زنــــــانی که تهی از احســــاس

و با چتری از منطق

گوشه ای تنها نشسته اند...،،

بی شک

همانــ دخترکان بی پروایی اند

که سالهایی نه چنـــــــدان دور

به روی نیمکتــ حماقتشانــ

بی تجربه از " تب و لرز " عشق ،،

"خیسی بارانش " را آرزو میکردنـــــــد!!
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/6 - 21:35
+9
عرفان
عرفان
همیشه یکی پیدا میشه که هلت بده؛

چه نشسته باشی رو تاب...

چه ایستاده باشه لبه پرتگاه...
2 دیدگاه  •   •   •  1391/01/6 - 11:23
+9
ali rad
ali rad
سکوت تو در من نشسته است.
سکوت تو مثل موریانه در من نشسته است.
تنهاصدا؛
صدای خورده شدن عمر ِ من ...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/5 - 23:08
+2
مهسا
مهسا
یه بچه رو به زور بابا و مامانش وادار به نماز خوندن می کنن ... بعد می بینن نشسته داره همین جوری دعا می کنه ... میرن گوش میدن می بینن میگه: خدایا اینا من رو بزور وادار کردن نماز بخونم، تو خودت قبول نکن{-11-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/5 - 22:57
+4
محمد
محمد
زوجین خارجی موقع دیدن فیلم عروسی‌شون:

آخی...
یادت میاد اون شب چقدر خوش گذشت؟
هیچ وقت یادم نمیره
دوستت دارم
.
.
.
.
.
.
حالا زوجین ایرانی موقع دیدن فیلم عروسی‌شون:
ببین خواهرت چقدر داره ضایع می‌رقصه
شلوار پسر عموت داره می‌افته از پاش
این ایکبیری رو ببین با ننه‌اش نشسته داره غیبت می‌کنه
از خودت و خانواده‌ات متنفرم :))
دیدگاه  •   •   •  1391/01/5 - 03:11
+8
sepideh
sepideh
میشه پروانه بود و به هر گلی نشست
اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 18:17
+5
محمد
محمد
یارو خسیس تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم…افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقد حرص ماشینتو میزنی نفهمدی دست چپت از مچ قطع شده…یارو یه نگاه به دستش کرد گف:یاحضرت عباس ساعتم……!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/4 - 13:38
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ