یافتن پست: #نفهمی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
استاد کی درسو نفهمید :)
دانشجو: استاد من نفهمیدم :(
استاد میخاستی گوش کنی :؟
دانشجو :پدسگ
استاد چی گفتی
دانشجو میخاسی گوش کنی :)))))))))))))))))))))))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 19:13
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
طرف اومده با عصبانیت میگه:
“این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمی‌شه بیا تو باهاش حرف بزن…”
نفهمیدم داره به من فحش میده یا به یارو
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:30
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من آخرش نفهمیدم علم پیشرفت میکنه یا پسرفت چون بابام میگه دیپلمش به اندازه لیسانس الانه@_@

لایک=منم مشکل تورو دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 12:43
+4
saqar
saqar
در CARLO
اه من اخر نفهمیدم ماجرای عشق و دوستی رو تا اونجا که من میدونم مث اتیشه یا میسوزونتت یا میسوزونتش یا با هم توش میسوزین....
نابودگرنا!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 18:01
+4
roya
roya
در CARLO
یارو میره تایلند ،میخواسته سوار اتوبوس بشه؛ مامور اتوبوس بهش میگه:ticket please

یارو: چی چی؟

مامور اتوبوس دوباره:your ticket

یارو:من که نفهمیدم چی گفتی اما محض احتیاط کره خر ... !!

مامور اتوبوس: هوی؛منو میگی؟؟ آشغال عوضی ....

شخص سومی از راه میرسه ومیگه: آقایون چرا دعوا میکنین؟ خوبیت نداره مملکت غریبه !!! صلوات برستین

کل اتوبوس: اللهم صل علی محمد و آل محمد!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 10:52
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
اینجا همه نفهمی خورده اند هیچ کس را نمیفهمد هیچ کس نمیداند یک دنیا ناب را چطور باید فراموش کرد و حتی خیلی ها نمیدانند چطور با زندگیت را میکنند..........................
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 19:21
+10
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چقد خوبه که فک کردی میتونم فراموشت کنم و راحت تر تونستی بری...
خوشحالم که تا آخرین لحظه نفهمیدی چقد دوست دارم...
نمیدونم شایدم یه روزی بدونی...این که اون روز دیر شده باشه یا نشده باشه برام فرقی نمیکنه
چون نمیذارم باهام بمونی...
نه اینکه من بی رحم شده باشم...
میترسم دل پر خونم اذیتت کنه...
از خدا میخوام هیچوخ منو خاطراتمونو به یادت نندازه
میترسم
میترسم تو هم مثل من درد بکشی...
خدا دردای اون مال من لبخند و خودت دوباره به لباش برگردون...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/4 - 20:00
+3
roya
roya
در CARLO
والا ما که نفهمیدیم ...
. ﭘﺸﻢ ﺷﯿﺸﻪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﮐﺠﺎﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﺳﺖ؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/4 - 10:50
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آنروز که آفتابگردان ها یادشان رفت بگردند به سمت آفتاب
هنوز باد ساقه ی گندم های سبز را می خشکاند
آنروز که فریاد این سوی پنجره ماند و پیچید دور دستانم
و صدایم آنقدر کدر شد که هیچکس نفهمیدش
به دست های یخ زده ام نوید بهارت را داده ام و به انتظار دیدنت هزار سال مانده ام
آری من به انتظار آمدنت هزار سال مانده ام . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/03/3 - 15:23
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم!
وقتی میفهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد ... چیزی شبیه غرور!

بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم ... بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند ... نمیگذارم ... نمیخواهم ...!

بابا لنگ درازِ من همین که هستی دوستت دارم ... حتی سایه ات را که هرگز به آن نمیرسم!

بابا لنگ دراز

جین وبستر
دیدگاه  •   •   •  1392/03/2 - 19:43
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ