یافتن پست: #چشم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه جفت جوراب داشتم, خیلی باهم معاشرت داشتیم

توی دوران اوج رابطه مون یه لنگه اش گم شد...
امروز کشومو ریختم بیرون, یهو دیدم اون تــَــه زُل زده تو چشمام!!!!

... ... گفتم : کجا بودی لوتــــــــــی؟!؟!؟
گفت : باس یه مدت با خودم خلوت می کردم, ولی تمام این مدت بوی تو رو می دادم...

بــــــوییدمش... همون لحظه فهمیدم خیلی مــَــــــــــــــــــــــرده!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 15:42
sara
sara
در CARLO
همیشه مثل بارون باش…

اما هیچ وقت چشم کسی را بارانی نکن

شاید برایش تنها ترینی…
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 10:09
+4
sara
sara
دنبــــــال بهانـــــه نباش عزیزم! چشم که گذاشتـــــــم بــــــرو... و هـــــــروقت که خواســـتی برگـــــــــرد مــــــن تا بی نهایــــــــت شمــــــردن را بلـــدم...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 10:06
+2
mina
mina
پدر آمد از راه
دست هایش
کودکان چشم به دستان
سفره خالی را از پنجره بیرون انداخت
سفره را
... ... دیگر گسترد!
بچه ها آن هم
مثل دیگر
یک خوردند

به فکر کودکان گرسنه هم باشیم<img src=" title="{-60-}" />
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 10:01
+1
xroyal54
xroyal54
امشب که برق خانه قطع شده بود !

چشم هام جز تاریکی وسیاهی مهمانی نداشت !

برای لحظه یی خود را نابینایی فرض کردم در این دنیای پر هیاهو

تازه فهميدم چشم های من چه نعمتی بود

تازه فهمیدم یک نابينا نه می تواند گل آفتاب گردان را ببیند و نه سیاهی پر کلاغ را

و نه غذايى كه ميخورد

و نه حتى صورت كسانى را كه دوستشان دارد


بگذار يكبار هم که شده شكر گویم !

شکر بابت داشته هایی که آنقدر برایم عادی شده اند که بودنشان به چشم نمی آید !

خدایا شکرت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 23:16
+7
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
پسر : الو گلابی؟
دختر : سلام کثافت
بعد هردو از ته دل میخندن {-33-}
پسر : خوبی کج و کوله ی من
دختر : به توچه عشقم خوبم تو خوبی
...پسر : خــــــــر نفهم حالتو میپرسم میگی به تو چه؟ شیطونه میگه بزم شل و پلش کنم ها
دختر : گفتم که خوبم الاغ تو خوبی {-33-}
پسر: فدای خنده هات شم که مثل شتر میخندی نفسم
دختر : مـــــــــرگ شتر خودتی روانی
پسر : دلم واست تنگ شده بود آشغال دوست داشتنی
دختر : منم
پسر : خوب دیگه بسه خیلی باهات حرف زدم پر رو شدی
دختر : کوفتت شه باهات حرف زدم
پسر: مواظب خانمی الاغ من باش
دختر : چشم اقای بی ادب
پسر : دوست دارم دیوونه
دختر : منم دوست دارم آقاهه

و بعد خداحافظی با خنده حتی تا چند لحظه بعد از این که تماسشون تموم میشه خنده رو لب هردوشونه .
هی زندگی {-8-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 20:15
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
دیدنی می شود ...

آسمانِ چشمانم ...

وقتی نیستی ..
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 13:11
+5
saman
saman

از رابطه مان برای هر کسی که گفتم....


حق را به من داد! اما....


این ها نمیدانند من حق را نمیخواهم من "تو" را میخواهم

.
.
.


دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 00:18
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شش حقیقت در جهان :
.
.
.
.
.
.
.
.
1.شما نمیتوانید صابون در چشم خود بریزید
2.شما نمیتوانید تار های موی خود را بشمارید
3.شما نمیتوانید در حالی که زبون خود را در اوردید از بینی خود نفس بکشید
4.شما مورد سوم را انجام دادید
5.شما فهمیدید که قادرید این کارو انجام بدید ولی شبیه یه حیوان با وفا میشید
6.حالا هم لبخند زدی در حالی که سره کار رفتی دلت میخواد جِرم بدی ها ؟
:))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 22:37
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید

چترها را باید بست
زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را زیر باران باید برد‌
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید دید‌
عشق را زیر باران باید جست

هر کجا هستم٬باشم‌
آسمان مال من است

پنجره٬‌فکر٬‌هوا‌٬عشق‌
زمین مال من است

چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید

چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 21:38
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ