یافتن پست: #چشم

sara
sara
در CARLO
شب که مــــی خـــواهَم بخــــوابم..

بـا خودم اتمـــــــام حُجــَــت مــی کنم...

که دیگــــــر نه اشکــی از چشمـانم فـــرو آیــد...

و نه نگاه هـــــــایم خیس آب شونـــد...

امـّـا صُبــح که بـــلنـــد مــی شوم...

مــی بینم که بالِــشَم خیس خیس است !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 12:17
+6
nazli
nazli
 چگونه دست دلم را بگيرم ودر كنار

دلتنگيهايم قدم بزنم

در اين خيابان

كه پر از چراغ و چشمك ماشينهاست

...نه آقايان:

مسير من با شما يكي نيست

از سرعت خود نكاهيد

من آداب دلبري را نمي دانم
آخرین ویرایش توسط administrator در [1392/07/4 - 17:47]
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 00:05
+10
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



محکوم عشقم گرفتار یار
مثل پرنده هوادار یار
مثل یه سایه به همراه یار
بود و نبودم به دلخواه یار
هر چی که یار گفت دلم گفت به چشم
از گل و خار گفت دلم گفت به چشم
هر جا که یار بود دلم گفت برو
با گل . خار بود دلم گفت برو
خون شد دل من به افسون یار
فکر دل من پریشون یار
گوشه چشمام فقط جای یار
کار دو چشمام تماشای یار
یار اگر جانانه خریدار شد
دل گل سرخ تو بازار شد
وای گل سرخ دل من خار شد
هر چی شد از دست همین یار شد





دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:33
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

آنقدر ترسیده ام از بازی روزگار...
که دیگر از بازی های کودکانه هم می ترسم!

می ترسم از قایم باشک
از اینکه چشم بگذارم و باز کنم...
و تو دیگر نباشی!

از بالا بلندی...
از اینکه در اوج باشی و...
دستم به تو نرسد!

از زوو...
که در هوای نبودنت، نفسم بگیرد!

از تاب تاب عباسی...
که دیگر در آغوشم نیافتی!

از هفت سنگ...
که آنقدر سنگ روی سنگ بچینیم
که دیواری ما را از هم بگیرد!

اما...

دوست دارم لِی لِی دخترانه را...
که می دانم...
در هر رفتنی
دوباره به سوی من باز میگردی!!...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:13
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیوار؛ عکس؛ خاطره؛ مهتاب؛ شب؛ سکوت

کابوس تلخ آینه ها، تار عنکبوت

یک جفت چشم منتظر از سال های پیش

کوچه؛ گریز؛ پنجره؛ عابر، صدای سوت!

نزدیک زنگ خانه ... نه! انگار دور شد

یک سایه در تلاطم شب، قلوه سنگ، شوت!

یادم نرفته! جشن تولّد گرفته ام!

کیک بزرگ خامه ای، گیلاس و شاهتوت

موزیک لایت، وهم و شبح، [!]، نور شمع

باران تند هق هق و ویرانی سکوت

اینبار هم بدون تو تشییع شد دلم

بیست و سه،بیست و چار...من و شمع و اشک...فوت!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:10
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



من عاشق آن دیده چشمان سیاهم
بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم
گر مستی چشمان سیاه تو گناه است
من طالب آن مستی و خواهان گناهم ...


دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 20:52
+1
behzadsadeghi
behzadsadeghi
مـــــــــــــرد #است دیگر… گاهی #تند میشود گاهی #عاشقانه میگوید.. مـــــــــــــرد #است دیگر.. غرورش #آسمان و #دلش دریاست… تو چه میدانی از غض #گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد.. تو چه میدانی که #چشمانت #دنیای او شده.. تو چه #میدانی از هق هق شبانه او که #فقط خودش خبردارد و بالشش؟… مـــــــــــــرد را #فقط مـــــــــــــرد میفهمد و #مـــــــــــــرد {-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ای دل بپوس
تو شاعر
درد های مردمی بودی
که تورا
در قبرستان بی خدایان دفن کردند
ای دل بپوس
تو شاعر
اشک چشم یتیمانی بودی
که تو را
هم بند جانیان آدمکش کردند

#آزاد#





دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:49
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چشمهای بود
در نگاه اولین
شهلا و خمار
هم رنگ انگبین
قسمتم نبود
و نماند
ولی شد
عشق آخرین

#آزاد#





دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:39
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



میبندم چشمانم را تا شاهد خرد شدن احساسم نباشم

میگیرم گوش هایم را تا صدای شکستنش را نشنوم

اما افسوس صدایش تمام قلبم را به لرزه در آورده است

قلبم تکه تکه شده است...

شکستن قلب درد دارد درد


دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:31
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ