یافتن پست: #چشم

arman
arman
هیچ چیز را چشم بسته قبول نکنید
حتی سخنان بزرگان را
بزرگمهر که می گفت
سحرخیز باش تا کامروا شوی
دروغ می گفت باور نکنید
دور و بر ما، سحر خیز ها
یا کله پز شدند یا نانوا!!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 18:50
+6
mitra
mitra
(پشت هر مرد یه زن باهوش وجود داره!)خانم باربارا والترز که از مجریان بسیار سرشناس تلویزیون های معتبر آمریکاست سالها پیش از شروع مبارزات آزادی طلبانه افغانستان داستانی مربوط به نقشهای جنسیتی در کابل تهیه کرد. در سفری که به افغانستان داشت متوجه شده بود که زنان همواره و بطور سنتی 5 قدم عقب تر از همسرانشان راه می روند. خانم والترز اخیرا نیز سفری به کابل داشت ملاحظه کرد که هنوز هم زنان پشت سر همسران خود قدم بر می دارند و... علی رغم کنار زدن رژیم طالبان، زنان شادمانه سنت قدیمی را پاس می دارند. خانم والترز به یکی از این زنان نزدیک شده و می پرسد: چرا شما زنان اینقدر خوشحالید از اینکه سنت دیرین را که زمانی برای از میان برداشتنش تلاش می کردید همچنان ادامه می دهید؟ این زن مستقیم به چشمان خانم والترز خیره شده و می گوید: بخاطر مین های زمینی!{-11-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 16:17
+6
-1
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
این روزها زیادی ساکت شده ام
حرفهایم نمی دانم چرا به جای گلو ؛
از چشمهایم بیرون می آیند ...
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 16:16
+4
peyman
peyman
کاش هیچ کودکی یتیم و بی کس نبود
من از این کاش دلم می گیرد
دلم میگیرد از چشم امید داشتنم به این همه هیچ.
اما این را هم می دانم که خدا جبران تمام نداشتن هاست
پس خدا براشون خیلی خدا باش...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 13:48
+5
payam65
payam65
« مرا کسی نساخت، خدا ساخت، نه آنچنان که کسی می خواست که من کسی نداشتم. کسم خدا بود، کس بی کسان. در باغ بی برگی زادم و در ثروت فقر غنی گشتم و از چشمه ایمان سیراب شدم و در هوای دوست داشتن دم زدم و در آرزوی آزادی سر برداشتم و در بالای غرور قد کشیدم و از دانش طعامم دادند و از شعر شرابم نوشاندند و از مهر نوازشم کردند تا : حقیقت دینم شد و راه رفتنم و خیر حیاتم شد و کار ماندنم و زیبایی عشقم شد و بهانه زیستنم! »
آخرین ویرایش توسط payam65 در [1391/01/16 - 13:35]
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 13:33
+2
ALI SHABAN
ALI SHABAN
من براي سال ها شعر میگم و میخونم .
سال ها بعد كه چشمان تو عاشق ميشوند.
افسوس كه قصه ي مادربزرگ درست بود.
* هميشه يكي بود يكي نبود *
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 12:33
+8
peyman
peyman
تسلیتـــــــــــــــــ

تسلیت قلب صبورم تسلیت

غم بیامد در سرورم تسلیت

چشم دل سویی ندارد در نگاه

چشم کورم ای نهورم! تسلیت

درد دل را در خفا گم کرده ام

گمشده درمان! نشورم تسلیت

جسم ....

پیر

و

روح ....

خالی می کنم

ای وجودم! ای غرورم! تسلیت

تسلیت ای بعد من خواهان من

مرده را من در مرورم تسلیت
دیدگاه  •   •   •  1391/01/16 - 10:21
+4
امید
امید
بی تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم
یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
یادم آید تو به من گفتی : از این عشق حذر كن
لحظه ای چند بر این آب نظر كن
آب ، آیینه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است
تا فراموش كنی ، چندی از این شهر سفر كن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول كه دل من به تمنای تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ! من نه رمیدم نه گسستم
باز گفتم كه تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم. سفر از پیش تو هرگز نتوانم
یادم آید كه دگر از تو جوابی نشنیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه كنی از آن ععاشق آزرده خبر هم
نكنی دیگر از آن کوچه گذر هم
فریدون [!]
آخرین ویرایش توسط admin5 در [1391/01/15 - 23:13]
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 23:11
+5
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود

اهل زمین نبود نمازش شکسته بود

برسنگ قبر من بنویسید شیشه بود

تنها از این نظر که سراپا شکسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود

چشمان او که دائماً از اشک شسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید این درخت

عمری برای هر تیشه و تبر دسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر

پشت دری که باز نمی شد نشسته بود

نه التماس کردم نرو در قلبو نبند

اما . . .

رفت و بست و شکست

ای خدا خودت میدونی حقم این نبود نه این نبود ،نبود . .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 22:47
+2
poria
poria
نازنینم

عشقم را نه از روی جملات نامه هایم بلکه

از چشمانم بخوان .

کلمات ، عشق باشکوه مرا حقیرو کوچک میکنند .

برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتاب ها نرو

جوابش را در قلبت خواهی یافت .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 22:40
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ