یافتن پست: #کار

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

تمام ریشه ها خشکیده اینجا همه اندیشه ها از یاد رفتست به این نسلی که در راه است سوگند که نسل آدمی بر باد رفته ست در اینجا حرف بی رنگی قدیمی ست نگاه نغمه ها در گیر رنگ است به قول شعر مولانا : در اینجا وجود عشق آلوده ننگ است به جز دیوانه هائی در خیابان نمانده ردی از دنیای مجنون نظامی نیست اینجا تا ببیند چه آمد بر سر فردای مجنون در این دیری که شیرین غرق رنگ است و عشقpak  بازاری ندارد به جزء هنگام قطع ریشه ی دل کسی با تیشه ها کاری ندارد چه آمد بر سر اندیشه ی ما که (دانستن) خریداری ندارد؟ نفهمیدن ) چه دشوار است...اما برای نسل ما کاری ندارد اگر میگفت سعدی : (آدمیت نشانش بر لباس آدمی نیست) نمی دانست نسلی خواهد آمد که حتی در لباس آدمی نیست

دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:38
+8
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
چه فرقی میکند چند شنبه است ؟

من سکوتم خیس : از آواز این بی نامها است .

پوسیدم از اضطراب برگشت : در میان ازدحام خوابها : در این برهوت بیم زوال ندارم : مخشوش

و محصور لحظه : تنها مانده ام .

و اکنون اقرار میکنم که تنهای تنهایم .

اینجا پنجره ها تنها رو به دلهره نیستی باز هستند : نیستی تا ببینی : از درد میلرزند .

از وسوسه رفتن لبریزم : محجورم : کاش بودی تا بنگری چه رنجورم : در ذهن این تشویش ها

بارور شدم : دارم به ویرانی اعتیاد پیدا میکنم : ملول و آزرده به دیداری دوباره می اندیشم .

از این منظر : از این تصویر : از این گریه .

خنده هایم بر لبم فرارند : بی اعتبارند : خوشی هایم اگر باشند ناپایدارند : وای اگر نباشی !!!

نبض لحظه هایم نخواهد زد : باور ندارم در این زمین هرز بروم .

در حال سقوطم پیوسته : اما با حالی پریشان به انکار ویرانیم به پا می خیزم .

کجا رفتند دقایقی که جزبمان میکرد ؟ گیجم : گنگم : تاول جامانده بر ذهن زمانم .

متورم و مت[!] و باد کرده ام : ای آئینه : ای آئینه نقاب از چهره ام بر دار و آئینه چه وقیهانه فارغ از

کشمکش نفسهای پر اضطرابم : دیوانه وار ترک میخورد .

من در گیرودار این بهت سرسام گرفتم : رو به مقصدی نامعلوم تحلیل میروم .

در هاله ای از بی سرانجامی تاریک میشوم : من به واقعیت فاصله نزدیک میشوم .

و در امتداد نازکها : باریک میشوم .

محصور شدم : چاره ای نداشتم : نقبی زدم به شعر : به قافیه : به عشق .

هرچند اهل طغیان نیستم : چون موج !!! وای ... این همه واژه مظلوم : حرفهایم برای تو نامفهوم .

درگیرودار این فراموشی : خط تابش چشمم عاقبت خاموشی است .

دردهایم را پایانی نیست و حرفهایم را همچنین .

بی انتها است : کسی چه میداند شاید تا به ابد .

خمیازه ای بکش : بخواب : تا نبینی وحشت و کابوس بی داریم را در انعکاس درد .

التماس یک مرد
آخرین ویرایش توسط A-Sh-F در [1392/04/30 - 02:36]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:30
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دیوانگی زین بیشتری ؟ زین بیشتر ، دیوانه جان

با ما ، سر دیوانگی داری اگر ، دیوانه جان

در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تو

وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان

چون می نشستی پیش من گفتم که اینک خویش من

ای آشنا در چشم من با یک نظر دیوانه جان

گفتیم تا پایان بریم این عشق را با یک سفر

عشقی که هم آغاز شد با یک سفر دیوانه جان

کی داشته است اما جنون در کار خویش از چند و چون

قید سفر دیوانه جان ! قید حضر دیوانه جان

ما وصل را با واژه هایی تازه معنا می کنیم

روزی بیامیزیم اگر با یکدیگر دیوانه جان

تا چاربند عقل را ویران کنی اینگونه شو

دیوانه خود دیوانه دلدیوانه سر دیوانه جان

ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من

دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان

هم عشق از آنسوی دگر سوی جنونت می کشد

گیرم که عاقل هم شدی زین رهگذر دیوانه جان

یا عقل را نابود کن یا با جنون خود بمیر

در عشق هم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان

حسین منزوی..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:38
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمـــی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همـــــــدمی

چشم آسایش که دارد از سپهــــــــــر تیزرو

ساقیا جـــــــامی به من ده تا بیاسایم دمـی

زیرکی را گفتم ایـن احوال بین خندید و گـفت  

صعب روزی بــوالعجب کاری پریشان عـالمی

ســـــوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگـل  

شاه ترکـان فارغ است از حال ما کـو رستمی

در طریق عشقبــازی امن و آسایش بـلاست  

ریش بــاد آن دل که با درد تو خواهد مـرهمی

اهل کام و نـــــاز را در کوی رنـدی راه نیست

ره روی باید جهان سوزی نه خـامی بی‌غمی

آدمی در عــــــــالم خاکی نمی‌آیـد به دست  

عالمی دیگر بباید ســــــــاخت و از نـو آدمی

خیز تا خاطر بدان تــــــرک سمرقنـدی دهیم

کز نسیمش بــــــوی جوی مولیـان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنـای عشق  

کـــــــــاندر این دریا نماید هفت دریـا شبنمی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:31
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود

گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود

از هرچه زندگیست دلت سیر می شود

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی

بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:28
+4
♥♥B_A_H_A_R_E_H ♥♥
♥♥B_A_H_A_R_E_H ♥♥
در CARLO
آخرین ویرایش توسط Bahareh در [1392/04/29 - 18:11]
9 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 18:05
+11
saman
saman
در CARLO
 چهارتا از مهم ترین دست آوردهای دانشگاه:
 - اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل
 - خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب
 - کار گروهی در هنگام امتحان
 - حرف زدن بدون تکون خوردن لب !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 17:23
+6
saman
saman
در CARLO
 یه بار تو تاکسی از سر حجب و حیا، خودمو چسپوندم به در تا نخورم به دختره
 دختره گفت: آقا این مسخره بازی ها چیه درست مثل آدم بشین دیگه!
 آدم نمیدونه باید چیکار کنه !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 16:43
+6
saman
saman
در CARLO

جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید؟


یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت دیپلم!


یارو گفت یه کاری برات دارم،


حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.


یارو گفت :


ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون


تو قفس تا میمون برامون بیاد!


چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود،


پسره توی قفس پشتک وارو میزد


از میله ها بالا پائین میرفت.


جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!


داد زد کمککککککککک


شیره افتاد روش دستشو گذاشت رو دهنش گفت،


آبرو ریزی نکن من لیسانس دارم..!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 12:34
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
مسابقه فینال تیرماه


برترین فرد تیرماه و برنده 100 امتیاز

قوانین مسابقه:
از بین دوستان که به فینال این ماه راه پیدا کردن و عکسشون بهمراه شماره در عکس زیر هست شما میتونید فقط......فقط یک شماره تو دیدگاه بزارید
اگه فردی دونفر و انتخاب کنه فقط شماره اولی که فرستاده قابل قیوله
خواهشا از گذاشتن دیدگاه دیگه ای خودداری کنید
باز نشر فراموش نشه

ممنون از همتون
پیام مدیر کل سایت : متاسفانه مشاهده میشود که برخی از کاربران تخلف میکنند و با اکانت های مختلف به خودشان رای میدهند ، رای این کاربران در مسابقه تاثیری ندارد و درصورت تکرار این گونه تخلفات کاربر از سایت اخراج میشود ... 
و مورد لازم بذکر اینکه فقط رای کاربرانی تاثیر دارد که بیش از دوهفته از عضویت آنها گذشته باشد ...
کاربرانی که با اکانت های دیگر وارد سایت میشوند از طریق آدرس آی پی برای مدیران سایت کاملا قابل رویت میباشد.



آخرین ویرایش توسط administrator در [1392/04/29 - 16:55]
48 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 12:07
+42
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ