mitra
یک روز مردی در حال عبور از خیابان کودکی را مشغول جابجایی بسته ای دید که از خود کودک بزرگتر بود، پس به نزدیکش رفت و گفت: عزیزم بگذار تا کمکت کنم. مرد وقتی خواست بسته را بردارد دید که حتی حملش برای او مشکل است چه برسد به این بچّه. کمی که رفتند مرد از کودک پرسید چرا این بسته را حمل می کند؟ کودک در پاسخ گفت: که پدرش از او خواسته است. مرد پرسید: چرا پدرت خودش این کار را انجام نداد؟ مگر نمی دانست که حمل این بسته برایت چقدر سخت است؟ کودک جواب داد: اتفاقا مادرم هم همین حرف را به پدرم زد ولی او گفت: "خانم بالاخره یه خری پیدا می شه به این بچّه کمک کنه دیگه!"
mitra
هیچوقت کار امروز رو به فردا ننداز... فردا یه عالمه کار داری، قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه که خیالــــــــــــــتم راحت باشه..
zahra
کاربردهای مختلف " مردن " در فرهنگ بیانی ما برو بمیر : برو گمشو بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد می میرم برایت : عاشقتم می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد مردیم تا ... : صبرمان تمام شد مرده : بی حال مردنی : نحیف و لاغر مردم : خسته شدم من بمیرم ؟ : راست می گی !!
zahra
وقتی میری تو پروفایل فلان کاربر گرامی تا ببینی چه حرفای قشنگی زده..یه دفعه بر میخوری به جملاتی از قبیل : copy past
mah3a
مرد ها ، اسمشان به سنگدلی معروف است ...
زن ها ، به آهن پرستی ...
مرد ها و زن ها ، هر دو انکار می کنند ..!!
هر دو تنها می گذارند و از تنهایی می نالند ...
جمله دوستت دارم شده است جمله ی فرار ، بشنویم ، فرار می کنیم
اما...
هر دو گریه می کنند ، دختر ها بلند ، پسر ها بی صدا ...!
هر دو به دنبال کسی که تا ابد تنهایشان نگذارد ....
مرد ها تا مانکن ببینند تنها می گذارند !
زن ها تا شاهزاده ای سوار بی ام و !
البته بعضیاشـــــون ....
milad
bachehaye tehran shargh uni az key shoro mishe?
Mitra Mohebbi
دیروزرفتم بغالی یه بسته هواخریدم کارخونه ی نامردازخدابی خبرچندتاتیکه چیپس هم انداخته بودتوش