یافتن پست: #گم

sogoli
sogoli
سلام. من sogoli هستم، از اعضای جدید ... :)
3 دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 19:26
+4
be to che???!!
be to che???!!

اجازه هست عشق تو رو تو كوچه ها داد بزنم؟








                                      

 

                                              اجازه هست عشق تو رو تو كوچه ها داد بزنم؟            

                رو پشـت بـــــوم خونه ها اسمتو فرياد بزنم؟


 

 

             اجازه هست كه قلـبمو برات چراغوني كنم؟



                پيش نگاه عاشقت،چشـــــمامو قربوني كنم؟



       اجازه ميدي تا ابـد سر بزارم رو شونه هات؟



                     @};-  روزي هزار و صـد دفه بگم كه ميميرم برات؟@};-



اجازه ميدي كه بـگم حرف ترانه هام تويي؟


   دليل زنده بودنـــــم ، درد بهانه هام تويي؟



    اجـــازه هست تا تـه مـرگ منتظر تو بشينم؟


تو روياهــاي صورتيم، خودم رو با تو ببينم؟



            @};-  اجازه هست جار بزنم بگم چقد دوست دارم؟@};-



                @};-   بگم مي خـــوام بخاطرت سر به بيابون بزارم؟@};-



اجازه ميدي قـصه هام با عشق تو جون بگيره؟



             چشماي عاشقـــم واست روزي هزار بار بميره



                   اجازه ميدي عشقـــمو همش بهت نشون بدم؟



پيش زمين و آسمــون واسه تو دس تكون بدم؟



           اجازه ميدي كه فقــــــط تو دنيا با تو بمونم؟



                  هر چي كه عاشقانه بــــود به خاطر تو بخونم؟



اجازه هست پناه من گــــــرمي آغوشت بشه؟



          هر اسمي جز اسم خودم ،ديـگه فراموشت بشه؟



                  اجازه هست ؟ بگو كه هست ، من همشو دارم ميگم



با تو به آسمون ميرم ،با تـــــــــــــو يه آدم ديگم



       اجازه ميدي كه بگم ،من مال تـــــــو،تو مال من؟



              من از تو خواهش مي كنم كه زير وعـــده هات نزن



          اجـــــــازه تـــو دست تـــو ،اجازه من دست تـو



                خنده من خنـــــــده تو ،شكست من شكست تـو


دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 18:10
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
اگر عشق نبود ، به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم ؟ کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم ؟ و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم ؟ آری ، بی گمان پیش از اینها مرده بودیم ، اگر عشق نبود !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 17:12
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
آنکه دوستی و همسر خواهی خویش را اینچنین باز گو می کند : به دنبال نمیه دیگر خود هستم ، به راستی نمیه خود را نیز گم خواهد نمود .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 16:24
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
آه ، هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراه است ، هر چه گفتم دروغ بود ، کی تو را گفتم آنچه دلخواهست .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 00:52
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
به نام خالق عشق و زیبایی و رحمت و بخشش
روز پزشک مبارک
9 دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 23:36
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
كی به پایان برسد درد خدا می‌داند

ماه ساكن شود و سرد خدا می‌داند

در سكوت شب هر كوچه این شهر خراب

گم شود ناله شبگرد خدا می‌داند

مردم شهر همه منتظر یك مردند

چه زمانی رسد آن مرد خدا می‌داند

برگها طعمه بی غیرتی پاییزند

راز این مرثیه زرد خدا می‌داند

خنده غنچه گلها به حقیقت زیباست

شاید این است ره آورد خدا می‌داند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 21:31
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من میگم منو شکستن

چشم فانوسمو بستن

تو میگی خدا بزرگه

ماه رو میده به شب من

من میگم آخه دلم بود

اون که افتاده به خاکه

تو میگی سرت سلامت

آینه ها زلال و پاکه

اینه که فاصله ها رو

نمیشه با گریه پر کرد

یکیمون بهار سرخوش

یکیمون پاییز پر درد

من میگم فاصله مرگه

بین دستای تو با من

تو میگی زندگی اینه

حاصل عشق تو با من

من میگم حالا بسوزم

یا که با غصه بسازم

تو میگی فرقی نداره

من که چیزی نمی بازم

من میگم اینجا رو باختی

عمری که رفته نمیاد

تو میگی قصه همین بود

تو یه برگی توی این باد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 21:28
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سلام

گم شدم در خود نمی دانم کجا پیدا شدم

شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم

سایه ای بودم از اول بر زمین افتاده خوار

راست کان خورشید پیدا گشت نا پیدا شدم

ز آمدن بس بی نشان و وز شدن بس بی خبر

گوییا یک دم برآمد کامدم من یا شدم

نه، مپرس از من،زیرا که چون پروانه ای

در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم

در ره عشقش قدم در نه، اگر با دانشی

لاجرم در عشق هم نادان وهم دانا شدم

چون همه تن دیده می بایست بود و کور گشت

این عجایب بین که چون بینای نا بینا شدم

خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی

تا کجاست آنجا که من سر گشته دل آنجا شدم

چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان

من ز تاثیر دل او بیدل و شیدا شدم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 21:22
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
خواستم از عشق برات بگم گفتم می دونی ، خواستم از غم برات بگم گفتم می دونی ، حالا از ته قلبم می گم دوستت دارم چون نمی دونی .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 18:25
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ