یافتن پست: #گم

peyman
peyman
با تو ای دل

روز اول گل سرخی برام اوردی گفتی برای همیشه دوستت دارم روز دوم گل زردی برایم اوردی گفتی دوستت ندارم روز سوم گل سفیدی برایم اوردی و سر قبرم گذاشتی و گفتی منو ببخش فقط یه شوخی بود بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم 7
دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 19:50
+1
mina_z
mina_z
قضیه از اون جایی شروع شد که خیلی عصبانی بود! گفت اگه دوسم داری ثابت کن گفتم چجوری؟ تیغو برداشتو گفت رگتو بزن! گفتم مرگ و زندگی دست خداست گفت پس دوسم نداری تیغو برداشتمو رگمو زدم! وقتی داشتم اروم تو بغلش جون میدادام اروم زیر لب گفت اگه دوسم داشتی تنهام نمیزاشتی!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 02:11
+16
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
خدایا ...................................

لازم است با تو حرف بزنم ...

می دانم دربیابان دنیا گم شده ام

پس ای مهربان ، راه را نشانم بده

و در این مسیر همراهم باش و یاری ام کن

ای مهربانـ ترین مهربانان عالم ..
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 16:33
+7
سحر
سحر
حماقت که شاخ ندارد ،حماقت یعنی من که آنقدر میروم که دلتنگم شوی ،خبری از دلتنگی تو نمیشود ،برمی گردم چون ؛دلتنگت می شوم..
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 15:50
+6
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را کند به دنیا

پاهایش را بغل کند و.... بلند بلند بگوید من دیگر بازی نمیکنم!


چکه چکه تزریق می شوی در من تا ندانم چه مرگم است
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 15:42
+8
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
سلام
سال نو مبارک
17 دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 15:21
+5
Alireza
Alireza
به یاد هنرمندی که همیشه زنده میمونه
آخرین ویرایش توسط Belondy در [1391/01/14 - 11:44]
10 دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 15:13
+8
zahra
zahra
دلم می خواد برم جلو بعضی از این بچه مچه هایی که حرفای عاشقانه میزنن... محم بگیرم بعد بگم: [!]کت کو بابا جان؟
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 02:52 توسط Mobile
+9
ramin
ramin
آن کس که می‌گفت دوستم دارد، عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد، رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می‌رفت، صدای خش‌خش برگها همان آوازی بود که من گمان می‌کردم میگوید: دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 00:31
+4
مهسا
مهسا
گاهی دلم میخواد خودم رو بغل کنم ببرمش روی تخت بخوابونمش ملافه رو بکشم روش دست ببرم لای موهاش و نوازشش کنم حتی براش لالایی بخونم وسط گریه هاش بگم غصه نخور خودم جان درست میشه...درست میشه... اگر هم نشد به جهنم!... تموم میشه...بالاخره تموم میشه...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 23:49
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ