یافتن پست: ندارم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم
بر شانه ‌ی تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به ‌هدر رفته ‌ام ای ‌دوست
ناراضی‌ ام، امّا گله‌ ای از تو ندارم

در سینه‌ ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس‌ های خودم را بشمارم

از غربت‌ام آنقدر بگویم که پس‌ از تو
حتّی ننشسته ‌ست غباری به مزارم

ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روز
روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت
یک‌ بار به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی ‌اش را بفشارم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 22:58
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
گاهی ... میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را کند به دنیا.. را بغل کند وبگوید: من،دیگر نمی کنم..........
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/4 - 00:08
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقت
خسته
پکر
داغون
عصبی
مریض
بودی نپرسه چرا؟ فقط دستتو بگیره و بگه :پاشو بریم یه دوری بزنیم، دوست ندارم این شکلی ببینمت

بزن لایکو به سلامتی هرچی رفیق بامرام تو دنیاست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/2 - 20:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به روی برگ زیبای «گل سرخ»
نهادم با دلی غمگین لبم را
به امیدی که با یاد لب تو –
به صبح آرم به شادی یک شبم را
*
ولی هرچند بوسیدم گلت را
دل تنگم چو غنچه هیچ نشکفت
در آن حالت که گرم بوسه بودم –
گل سرخ تو در گوشم چنین گفت:
*
گل سرخم مخوان ای عاشق مست
که در پیش لب یار تو، خارم
به سرخی گرچه دارم رنگ آن لب
ولی شیرینی و گرمی ندارم//مهدی سهیلی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/2 - 20:32
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
با همه ميخندي ، با همه دست ميدي ، دستتو ميگیرم دستمو پس میدی
ولی من شادمھر نیستم بگم بازم دوست دارم
من اعصاب ندارم میزنمت صدای سگ بدی ... {-39-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/2 - 00:13
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا حالا فکر کردید اگه پسراي امروزي برن جنگ چی میشه ؟ ))

آرمين اون پسرو تير بارون کن
خستم حال ندارم

ماني اون طرفو بمب بارون کن
نههه ميخوام مخ خواهرشو بزنم

سينا خشابارو پر کن
اووو کي ميره اين همه راهو تير بياره

نيما تفنگ پر کن
مگه نميبيني دارم ابروهامو تميز ميکنم

فرشاد فردا بايد بريم خط مقدم
شرمنده من ضد آفتاب و ژل موم تموم شده نميتونم بيام ))))))‬
دیدگاه  •   •   •  1392/04/1 - 18:23
+2
AmiR
AmiR
هار چیست؟
زمستان سرد و بی باکی
اگر شگوفه نبود
بهارچیست؟
خزانی، خزان نومیدی
اگر نرست دیگر غنچه، ساقه و برگی
اگر سبز ترین برگ
قبول سجده ی محراب رنگ زرد نمود
و من نمی دانم
چرا خزان صفتان از می بهار می گویند
و من نمی دانم
چگونه کور ز خورشید گفت و گو دارد
و کر آیه ی منقار عندلیبان را، مفسر است هنوز
ومن نمی بینم
که سبز جامه نشینان دشت پنداری
گره ز سینه گشایند و گام بردارند
به سوی شور برانگیختن
به فتح خاک
ایا بهار پرستان
ایا بهار بگو
که من چگونه سرود بهار را خوانم
اگر زشاخ سرشتم شگوفه رو پوش است
اگر ساقه نبست، اگر شاخه نکرد
درخت پندارم
ایا بهار پرستان، بهار چیست؟
زمستان سرد و بی باکی
اگر نشگوفید
اگر نشگوفیم
!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/9 - 14:47
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به این نتیجه رسیدم كه بعضی چیزا رو دارم، بعضی چیزا رو ندارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مثلاً معرفت دارم؛ ولی لنگه ندارم...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 22:23
+2
saqar
saqar
چَند روزیست سیــــــــــگارهم دلـــــم را میزَند…
میلی ندارم بِِِِهشــ …اما…
بــــی انصافیست آنطور ک مرا ترکـــــ کردند..ترکــشـ کنم…
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 19:11
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
استاد محترم با اینکه دوست ندارم سر به تنت باشه
اما وقتی میگی: از صفحه ی چند تا چند حذف...
دوست دارم پاشم وسط کلاس ماچت کنم :))))
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 18:28
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ