من به دنبال کسی می گردم که نگاهش آبی ست و به دل داغ شقایق دارد شوریده دلان را غم آشفته دلان نیست ای همسفران باری اگر هست ببندید کاین جا اقامتگه ما رهگذران نیست!!!
بی تفاوت مگذر ... بی تو هیچم به خدا ... قدر این سینه ی پرمهر بدان ... در دل خسته بمان ... این نفس ها به خدا ارزان نیست ... بر نمی گردد هیچ ... شاید امروز چو بگذشت نباشم فردا ... آه ... شاید نبینی دگرم !!!
از انسان ها غمی به دل نگیر زیرا خود غمگینند ... با آنکه تنهایند ولی از خود می گریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند ... پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند. دکتر شریعتی
در غریبی ناله ها کردم ، کسی یادم نکرد ... در قفس جان دادم ، صیاد آزادم نکرد ... ضربه ی مردم چنان از زندگی سیرم نمود ... آرزوی مرگ کردم ، مرگ هم یادم نکرد ...
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم