امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+2

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 18094
رضا
229 پست
مرد
حالت من: آروم و عادی
ديپلم
ايران
ندارم

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(48 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

برچسب ‌های کاربردی

رضا
رضا
ای مهربانترین مهربانان ... کسی به شوق تو می خواهد پرواز کند تو پروبالش باش ... کسی به شوق تو می روید تو آبش باش ... کسی از سوزش دل با تو سخن می گوید تو زبانش باش ... کسی تو را بی آنکه بداند جستجو می کند تو مقصد و مقصودش باش ... کسی تو را صدا می کند تو ندایش باش ... کسی تو را عشق می ورزد تو معشوقش باش .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 11:03
+3
رضا
رضا
سلام
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 10:37
+3
رضا
رضا
تکيه به شونه هام نکن من از تو افتاده ترم ما که به هم نمي رسيم بسه ديگه بزار برم کي گفته بود به جرم عشق يه عمري پرپرت کنم حيف تو نيست کنج قفس چادر غم سرت کنم من نه قلندرشبم نه قهرمان قصه ها نه برده اي حلقه به گوش نه ناجي فرشته ها من عاشقم همين و بس غصه نداره بي کسيم قشنگيه قسمت ما ست که ما به هم نمي رسيم؟؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 21:33
رضا
رضا
دلخور مباش مرد مسافر کمی بخند دردت به جانم این دم آخر کمی بخند از یک دو بیت آخر شعرم شروع کن بر درد های این زن شاعر کمی بخند اندوه درد باطنیت را به من ببخش محض رضای عشق به ظاهر کمی بخند ای قبله ی نگاه غریبم رضا بده قدری بساز با من زائر کمی بخند بی بال و پر نشسته ام اینجا در این قفس پرواز سهم توست ،مهاجر کمی بخند بگذر از انتظار تباهم، سفر بخیر تنها در این دقایق آخرکمی بخند
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 19:18
رضا
رضا
می سپارم دل به دریا بی خیال می شمارم لحظه ها را بی خیال می کشم بر دفتر نقاشی ام نقش های زشت و زیبا بی خیال گاه در آشفته بازار دلم می شوم تنهای تنها بی خیال
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 18:25
+1
رضا
رضا
حدّ پروازم نگاه توست بالم را نگیر
سهم‌ام از شادی تویی با اخم حالم را نگیر
راه سخت و سبز بودن با تو را آسان نکن‌
جاده‌های پیچ در پیچ شمالم را نگیر
کیستی‌؟ پاسخ نمی‌خواهم بگویی هیچ‌وقت‌
لذّت درگیری حل سؤالم را نگیر
من نشانی دارم از داغ تو روی سینه‌ام‌
با همین بازیچه‌ها سر کن‌، غزالم را نگیر
زندگی تنها به من قدر تو فرصت داده است
بیش از این‌ها خوب باش از من مجالم را نگیر
خسته از یکرنگی‌ام می‌خواهم از حالا به بعد
تا ابد پاییز باشم‌، اعتدالم را نگیر
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 17:41
+1
رضا
رضا
سلام
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 17:32
+1
رضا
رضا
وقت تنگ است کسی گفت :بيا تا برويم بوی مردار گرفتيم از اينجا برويم چشم چرخاند و زمين دور سرم می چرخيد ناگهان باز کسی گفت خدا را برويم عشق در معرکه امروز غريب است غريب کاش فرصت بدهد مرگ که فردا برويم کم بگوييد که اين چشم به راهی تا کی ؟ ترسم آخر همه از خاطر دنیا برويم ما از اين -ماندن بی عشق - دگر خسته شديم گر دلت پا به رکاب است بيا تا برويم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 11:10
+2
رضا
رضا
غم ِ تو، غم ِ من بود غم ِ من، غم ِ تو اگر تو یک شادی با خود نداشتی من خود هیچ نداشتم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 10:51
+2
رضا
رضا
عاقبت خواهم مرد.... نفسم مي گويد وقت رفتن دير است..... زودتر بايد رفت.....رازها را چه كنم؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 10:03
+2